خانه
268K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۲:۵۸   ۱۳۹۶/۴/۱۲
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    حسام رفت و سر جاش نشست و به زیردست هاش اشاره کرد که منو ول کنن. با دست بهم گفت که بیا بشین سر میز. یه کم فکر کردم اما چاره ای نداشتم. نشستم. دیگه مسئله خیلی فرق کرده بود. گذاشتم که دیلر خورشید باشه. بازی به شیوه ای بود که ما به اندازه حدودی پولی که قرار بود رد و بدل بشه، ژتون میذاشتیم وسط یه سری قوانین هم داشت که طرفین باید طوری بازی میکردن که امکان باخت کامل هر شخص وجود داشته باشه. یعنی نمیشد هی کارت هات رو بندازی و فقط پول کم ورودی رو بدی. برای همین حداکثر ظرف 5، 6 ساعت بازی تموم میشد.
    توی دو ساعت اول بازی من سعی کردم محتاط باشم، اما حسام که خیلی باتجربه بود ازین احتیاط من استفاده نکرد و خودش هم بازی محتاطی رو به نمایش گذاشت. پول زیادی از من نگرفته بود. اولین بلوفم رو وقتی زدم که اصلا دست خوبی نداشتم. حسام باهام بازی کرد که بیشتر سیستم بلوف زدن من رو بدونه. اما فرصتی شد که من با همون ریتم بلوف رو بگیرم اما 2، 3 بار دست یاری کرد و با قوانین موجود تونستم یک سوم پولای حسام رو ببرم.
    اینبار حسام یه شرط خیلی بالا خوند. به اندازه دو سوم پولی که براش مونده بود. دست منم بدک نبود اما به برگه آخر خیلی ربط داشت، باهاش خوندم ...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان