خانه
263K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۲۲:۵۲   ۱۳۹۶/۹/۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    بی آغار، بی پایان

    فصل دوم : طوفانی از غرب - قسمت هشتم

    سیمون مقرر کرده بود تمامی امور مربوط به سفرا زیر نظر لرد کلوین یکی از افراد مورد اعتماد ملکه و عضو شورای فرماندهی امپراطوری انجام پذیرد. تمامی اعضای شورای فرماندهی دور میز بزرگ در اتاق تصمیم گیری گرد هم آمده بودند، ملکه در راس میز نشسته بود. لرد کلوین حامل پیام مهمی بود که ساعتی قبل ژاک توکانو سفیر اکسیموس به اطلاعش رسانده بود. لرد بایلان مترصد دیدار با ملکه بود. سیمون گفت: لرد کلاود مارگون خبر داده  اکسیموسها از لشکرکشی دزرتلند به کرانه تاریکی حسابی به خشم اومدن، من فکر می کنم اونها دنبال سهم خواهی هستند، اما گودریان با توجه به آمار زیاد کشته هایی که توی این کشورگشایی داشته خاکی رو که به دست آورده با کسی تقسیم نخواهد کرد. لرد ریتارد گفت: از دست دادن شابین بهای زیادی بود،این رو هم نباید فراموش کنیم که گودریان به تازگی از ما زخم خورده و در صورتیکه جنگی در بگیره و ما در کنار اون بجنگیم خودمون به بزرگ شدن دشمن آیندمون کمک کردیم. لرد تایون فابرگام گفت: درسته لرد ریتارد، ما باید با اکسیموسها متحد بشیم....لرد ریتارد وسط حرف تایون پرید و گفت: من نگفتم باید با اکسیموسها متحد شیم، دزرتلند همین الان هم سیلورپاین رو به عنوان متحد کنار خودش داره اگر جنگی در بگیره، اکسیموسها شانس زیادی ندارن...تایون با عصبانیت گفت: اسپروس مثل همیشه خودش رو از جنگ دور نگه میداره، اونها سالهاست توی هیچ جنگی شرکت نکردن....بحث بین اعضا جلسه ادامه داشت تا بالاخره ملکه به صحبتها پایان داد و گفت: لرد سیمون به زودی به دزرتلند خواهد رفت و امیدوارم با دست پر برگرده، مذاکره با لرد بایلان بعد از اون صورت می گیره .... 

     سیمون به همراه مادونا ، لابر و هیئت همراهشان پس از دو هفته به پایتخت دزرتلند رسیدند، مارتین لیدمن به گرمی از آنها استقبال کرد.  روز بعد جلسه رسمی مذاکره برگزار شد، صحبتهای مارتین و مونتانا سیمون را شگفت زده کرده بود، آنها می خواستند پیش دستی کرده و قبل از هر اقدام اکسیموس به آنها حمله کنند. سیمون گفت: شاید اکسیموسها رو بشه با پیشنهاد اغواکننده ای از جنگ منصرف کرد. به نظر نمیاد تنها گزینه اونها جنگ باشه،..مونتانا گفت: اما تنها گزینه ما جنگه، توی این جنگ ، شما در کنار ما هستید؟ سیمون به لابر نگاهی انداخت و سپس با سر تایید کرد. مارتین گفت: ارتش شما به احتمال زیاد در این جنگ درگیر نمیشه ... لابر پرسید: ارتش سیلور پاین چطور؟ ... مارتین پاسخ داد: حضور اسپروس در این جنگ محتمله... به زودی همه چیز مشخص خواهد شد.... سیمون و لابر در جلسه مذاکره بودند، مادونا در کنار دوست دیرینه اش لارا در باغ قصر نشسته بود. آنها حرفهای زیادی برای گفتن داشتند. دو دوست قدیمی گرم گفتگو بودند که دوپسر جوان به آنها نزدیک شدند. مادونا طوری نشسته بود که پشتش به آنها بود و نزدیک شدنشان را ندید، لارا از جا جست و تعظیم کرد ، این حرکتِ لارا، مادونا را از جا پراند و به پشت سرش جایی که لارا به آنجا خیره شده بود نگاه کرد، لارا گفت : سرورم معرفی می کنم، جناب برنارد گودریان و جناب لوکاس شابین....لارا می خواست مادونا را معرفی کند که برنارد جلو آمد و در حالیکه تعظیم کوتاهی می کرد گفت:بانو مادونا، خوش آمد می گم...سپس بدون اینکه معطل تشریفات معمول شود پیشنهاد داد دو دختر جوان به همراه آنها به میدان تیراندازی بروند و تمرین او و لوکاس را تماشا کنند. مادونا که از رفتار بدون تکلف برنارد خوشش آمده بود قبول کرد. برنارد در تیراندازی با کمان بسیار مهارت داشت و این مادونا را به هیجان آورده بود و پس از برخورد هر تیر با سیبل برنارد را تشویق می کرد. لوکاس، لارا را دعوت کرد تا یک تیر پرتاب کند و به او کمک کرد زه را بکشد و رها کند تیر به آرامی از چله رها شد و چند متر جلوتر به زمین افتاد، هر چهار نفر به خنده افتادند. در مدت کوتاهی مادونا حس خوبی نسبت به برنارد پیدا کرده بود. آنها در حال خنده بودند که بنجامین محافظ شخصی مادونا با عجله به آنها نزدیک شد و گفت: بانوی من حضور شما در اینجا خطرناکه، خواهش می کنم همراه من بیاید. این رفتارِ بنجامین، مادونا را عصبانی و شرمگین کرده بود، اما او عادت به اعتراض کردن نداشت، رو به برنارد کرد و گفت: شاهزاده شما رو به زودی خواهم دید. سپس دست لارا را گرفت و به دنبال بنجامین به راه افتادند. بنجامین در راه به مادونا گفت: بانوی من ، خواهش می کنم در مورد امروز با لرد مارگون صحبت نکنید، ایشون منو به خاطر این بی توجهی نخواهند بخشید.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۴/۹/۱۳۹۶   ۰۹:۲۶
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان