خانه
267K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۲۲:۳۵   ۱۳۹۶/۹/۶
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست

    بی آغار، بی پایان

    فصل دوم : طوفانی از غرب - قسمت یازدهم

    شارلی درومانیک مخفیانه نامه ای که به تازگی به دست او رسیده بود را برای خودش رمزگذاری کرد و در حالی که ترس و هیجان وجودش را گرفته بود، یک بار دیگر با دقت نامه را خواند و هر دو برگه اصلی و رمزبازشده را در شومینه انداخت و منتظر شد تا کاملا به خاکستر تبدیل شوند.

    شب، هنگامی که اسپروس به اتاقشان آمد دید که شارلی اتاق را به صورت رمانتیکی چیده است و این باعث شد که اسپروس به نگهبانها بگوید از یک لایه دورتر نگهبانی را انجام دهند و اجازه ورود کسی را به داخل عمارت ندهند.

    شارلی روی تخت مجلل نشسته بود و اسپروس پشتش را به او کرده بود تا شارلی بتواند به او برای درآوردن لباس های رسمیش کمک کند. شارلی همینطور که بندهای لباس اسپروس را باز میکرد شروع به سخن گفتن کرد : اسپروس، من متوجه شدم که شرایط بین سرزمین من و اکسیموس به شدت ملتهب شده. من خیلی نگرانم.

    اسپروس لبخندی زد و گفت : من الان دارم با همسرم صحبت میکنم یا با سفیر دزرتلند؟ 

    شارلی اخمی کرد و نگاه ناراحتی به خودش گرفت. اما اسپروس او را نوازش کرد و ادامه داد : شوخی کردم. حق داری نگران سرزمینت باشی. {همزمان بالاپوشش را خارج کرد و جایی گذاشت و دو جام شراب ریخت و یکی از آنها را به شارلی تعارف کرد و کنار او نشست} من هم نگران شرایط اقلیم های اطراف و تاثیرش بر سرزمین خودم هستم. انگار این صلح خیلی پایدار نخواهد بود. حمله دزرتلند هم به کرانه تاریکی باعث افزایش این تنش ها شده.

    شارلی جامش را نوشید و سرش را روی پای اسپروس گذاشت و گفت : درسته البته کولینز ها همیشه به ما حمله های کور میکردند و امنیت جنوب دزرتلند رو از بین برده بودند. این حرکت صرفا یک کشورگشایی نبود هر چند که باز شدن راه دزرتلند به دریای شرقی خیلی برای ما اهمیت داشته.

    اسپروس گفت :  من دارم تمام سعیم رو میکنم که جلوی این جنگ گرفته بشه اما شرایط اینبار پیچیده تر از دفعه قبل هست.

    شارلی سرش را بلند کرد و گفت : بله حتی شاید پیچیده تر از چیزی که فکرش رو بکنی، اما امشب نمیخوام بیشتر از این در موردش صحبت کنم، فردا به عنوان سفیر دزرتلند حرفهای مهمی با تو دارم. {این را گفت و شمع کنار تخت را فوت کرد و لبهایش را روی لبهای اسپروس گذاشت ...}

    ...

    دیمانیا شاهد جلسه های طولانی اعضای عالیرتبه کشور و سران نظامی و اطلاعاتی و خزانه داری بود. بعضی از جلسه ها به طور موازی انجام میشد. امشب در حالی که نیکلاس بوردو، بوریس سیدنبرگ، برنارد گودریان و اروین مونتانا در جلسه ای با فرماندهان رده دوم نظامی در حال بررسی روش های مختلف حمله به اکسیموس ها بودند، آندریاس گودریان، مارتین لودویک لیدمن و آرتور ساگشتا در حضور پادشاه رومل گودریان در حال بررسی روش های مختلف اطلاعاتی و تاکتیک ها و استراتژی های پیش رو برای انتخاب بهترین روش های دیپلماتیک برای پیروزی در جنگ بودند.

    مارتین لیدمن : من پیکی رو برای شارلی فرستادم که باید به دستش رسیده باشه. البته این شروع پروسه ست. بعد از اون باید کمک کنیم که اسپروس بتونه جلوی خارج شدن کتیبه از کشورش رو بگیره و یا گنجینه های تورداکس رو به دست بیاره. این اختلاف باید شروع همپیمانی سیلور پاین در جنگ با ما باشه. همپیمانی عملی با سربازها و کشتی ها.

    رومل گودریان سری به نشانه تایید تکان داد و به ساگشتا گفت : آرتور، هنوز از محل دقیقتر گنجینه چیزی متوجه نشدید؟

    آرتور ساگشتا : سرورم، فاصله کمی تا فهمیدنش داریم. نیروهای تایرل عملا دیگه تخلیه شدند و تحلیل اطلاعات درست در راستی آزمایی و مقایسه اعترافات رو به پایانه.

    آندریاس گودریان خطاب به رومل گفت : سرورم. ما چطور میتونیم به ریورزلند اعتماد کنیم؟

    رومل : نمیتونیم.

    آندریاس : برای اینکه ما از همکاری ریورزلند و یا دست کم بی طرف ماندنشان اطمینان حاصل کنیم، لازمه که وصلت من با مادونا زودتر شکل بگیره. در عین حال من اصرار دارم که از همین فردا گسیل و متمرکز سازی کل ارتش از سمت جنوب کشور انجام بشه. من امیدوارم که سیلورپاین از شمال حمله دومی رو انجام بده یا دست کم نیروهاش رو از مرزهای ما به عنوان پشتیبان از جنوب وارد جنگ کنه.

    رومل گودریان : ما باید از طریق رابرت به شاردل اطلاع بدیم که این ازدواج باید زودتر از موعد انجام بشه و مادونا باید به دزرتلند سفر کنه. برای همیشه. همینطور احتیاج به پیشنهاد بهتری هم داریم.

    آندریاس : پیشنهاد من برای ریورزلند قابل تامله. من خیلی روی این موضوع فکر کردم. ما باید به ریورزلند پیغام بدیم که پس از این نبرد ما حاضریم کشتی های زیادی که در جنوب غربی ساختیم و همینطور فلزات زیادی رو در اختیار ریورزلند قرار بدیم، برای حمله به باسمن. ارسال سرباز به باسمن البته نیاز به مذاکره و گرفتن امیتازهای متناسب با تعداد سرباز در محلهای تصرف شده خواهد داشت.

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان