خانه
268K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۸:۳۵   ۱۳۹۶/۱۲/۲۸
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست

    بی آغار، بی پایان
    فصل دوم : طوفانی از غرب - قسمت پنجاه و ششم

    هنگامی که مارتین دزرتلند را به سمت ریورزلند ترک کرد، خبرهای عجیبی از سیلورپاین به پادشاه دزرتلند رسید. او با خبر شد که کودتای نسبتا موفقی در سیلورپاین شکل گرفته و اسپروس از مقام پادشاهی خلع و به جای او آکوییلا بر تخت نشسته است. همچنین پیکی، نامه ای مهر و موم نشده از طرف شارلی آورده بود که در آن شارلی از فرارش به سمت دزرتلند و همچنین سرنوشت نامعلوم اسپروس خبر داده بود.

    این اخبار رومل گودریان را بسیار شگفت زده کرد. قبل از آن کوچکترین خبر یا نشانی از چنین اتفاق بزرگی را دریافت نکرده بود. با این همه با اینکه نامه شارلی را برای بررسی دست خط به کتاب خانه اصلی فرستاد، منتظر جواب آن نشد و از سیدنبرگ خواست تا نیروهای دریایی دریاچه قو به حالت اماده باش قرار بگیرند و گشت زنی بیست و چهار ساعته در آن آبها انجام شود.

    اون نمیدانست که آیا آندریاس از این موضوع باخبر شده است یا نه، ولی برای اطمینان دو پیک یکی برای آندریاس و یکی برای مارتین لیدمن که در راه بود فرستاد.

    ...

    در جبهه های نبرد، اخباری از نابودی چند کاروان حمل مواد و ادوات به گوش آندریاس رسیده بود. آندریاس نمیخواست از نیروهای حاضر در منطقه بکاهد برای همین از نیروهای محافظ قلعه های مرزی خواسته بود تا در تا تعداد قابل توجهی نیرو کاروان ها را همراهی کنند. این کار جواب داده بود و مدتی میگذشت که هیچ گزارشی از حمله جدید به دستش نرسیده بود.

    لئونارد پودین، با زیر نظر گرفتن حلقه های مختلف در قلعه، توانسته بود اطلاعات جامعی از ساعت تعویض نگهبان ها و سرنگهبانها به دست بیاورد. او و برنارد به همراه نیروهای ویژه چندین بار روش حمله را تمرین کرده بودند. 

    برنارد در جلسه مدیران جبهه متحد گفت : همینطور که میدونید قلعه کارتاگنا در محلی مسطح و در ابعادی بسیار بزرگتر ساخته شده. پس امکان تسخیر لردها عملا وجود نداره. ما به صورت متمرکز روی نگهبان ها و سرنگهبان ها و زمان تعویض پست ها مطالعه و دقت کردیم. بهترین زمان برای حمله از نظر ما دومین تعویض پست پس از غروب آفتابه. ما باید به مدت چند روز به طور متوالی شبها با شدت بیشتری قلعه رو بکوبیم، تا آنها مطمئن بشن که ما راه دیگه ای نداریم. بعد از اون عملیات رو آغار کنیم.

    این طرح به تصویب رهبران اتاق جنگ متحد رسید. 

    آندریاس نیمه شب قبل از انجام عملیات تنها داخل جنگل شد، کنار درختی ایستاده بود و با اینکه با تمام حواسش دنبال جادوگر میگشت، باز متوجه نشد که او کِی در در مقابلش ظاهر شده است! 

    آندریاس : فردا شب، عملیات انجام میشه، تو باید از سمت شمال غربی به همراه عده ای نیروی ویژه به قلعه نزدیک بشی و اینبار سرنگهبان و نگهبان های اون بخش رو تسخیر کنی، اونا باید برای ما در غربی رو باز کنن. اینبار باید پس از این، وادارشون کنی بلافاصله به سمت نیروهای ما حرکت کنن، زنده موندن لرد قبلی برای ما خطر بزرگی محسوب میشه.

    جادوگر با صورت بی حالتش به آندریاس نگاه کرد و به نشانه احترام تایید سر خم کرد.

    فردای آن روز طبق روال چند روز اخیر منجنیق ها شروع به پرتاپ گوی های آتشین کردند و صدای برخورد آنها با قلعه و گاهی فروریختن بخش هایی از دیوار ها، فضا را پر کرده بود. لئونارد پودین به همراه نیروهای ویژه اش و جادوگر درست چند دقیقه پس از تغییر پست نگهبانی به سمت قلعه حرکت کردند ...

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان