خانه
179K

شعر و قصه های کودکانه

  • ۱۹:۴۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19785 |39377 پست
    قصه عروسی خاله سوسکه اونجوری که مادربزرگهامون برامون میگفتند⬇️⬇️⬇️
    یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود....
    یه خاله سوسکه قشنگی بود که یه روز پیراهنی از پوست پیاز، روسری از پوست سیر، چادری از پوست بادمجان و یه جفت کفش خیلی قشنگ از پوست سنجد دوخت و پوشید و بیرون رفت. رفت و رفت و رفت تا به بقال رسید. بقال گفت: خاله سوسک پا کوتاه! سوسک سیاه! کجا می‌ری؟
    خاله سوسک ناراحت شد و گفت: من که از گل بهترم، از یرگ گل نازکترم چرا می‌ذاری سر به سرم؟؟
    - پس چی بگم؟
    - بگو خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - ای خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - می‌رم کمی گردش کنم.
    - خاله قزی زنم می‌شی؟ وصله این تنم می‌شی؟ دگمه پیرهنم می‌شی؟
    - اگه من زنت بشم، وصله اون تنت بشم، دگمه پیرهنت بشم، وقتی دعوامون بشه منو با چی می‌زنی؟
    بقال سنگ ترازو رو برداشت و گفت: با این.
    خاله سوسکه جیغی زد و گفت: نه، نه، نه! من زن بقال نمی‌شم؛ اگر بشم، کشته می‌شم.
    بعد خاله سوسکه رفت و رفت و رفت تا به قصاب رسید. قصاب گفت: خاله سوسک پا کوتاه! سوسک سیاه! کجا می‌ری؟
    خاله سوسک ناراحت شد و گفت: من که از گل بهترم، از یرگ گل نازکترم چرا می‌ذاری سر به سرم؟؟
    - پس چی بگم؟
    - بگو خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - ای خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - می‌رم کمی گردش کنم.
    - خاله قزی زنم می‌شی؟ وصله این تنم می‌شی؟ دگمه پیرهنم می‌شی؟
    - اگه من زنت بشم، وصله اون پتنت بشم، دگمه پیرهنت بشم، وقتی دعوامون بشه منو با چی می‌زنی؟
    قصاب ساتور رو برداشت و گفت: با این.
    خاله سوسکه جیغی زد و گفت: نه، نه، نه! من زن قصاب نمی‌شم؛ اگر بشم، کشته می‌شم.
    بعد خاله سوسکه رفت و رفت و رفت تا به بزاز رسید. بزاز گفت: خاله سوسک پا کوتاه! سوسک سیاه! کجا می‌ری؟
    خاله سوسک ناراحت شد و گفت: من که از گل بهترم، از یرگ گل نازکترم چرا می‌ذاری سر به سرم؟؟
    - پس چی بگم؟
    - بگو خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - ای خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - می‌رم کمی گردش کنم.
    - خاله قزی زنم می‌شی؟ وصله این تنم می‌شی؟ دگمه پیرهنم می‌شی؟
    - اگه من زنت بشم، وصله اون تنت بشم، دگمه پیرهنت بشم، وقتی دعوامون بشه منو با چی می‌زنی؟
    بزاز مترش رو برداشت و گفت: با این.
    خاله سوسکه جیغی زد و گفت: نه، نه، نه! من زن بزاز نمی‌شم؛ اگر بشم، کشته می‌شم.
    بعد خاله سوسکه رفت و رفت و رفت تا به خیاط رسید. خیاط گفت: خاله سوسک پا کوتاه! سوسک سیاه! کجا می‌ری؟
    خاله سوسک ناراحت شد و گفت:من که از گل بهترم، از یرگ گل نازکترم چرا می‌ذاری سر به سرم؟؟
    - پس چی بگم؟
    - بگو خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - ای خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، کجا می‌ری؟
    - می‌رم کمی گردش کنم.
    - خاله قزی زنم می‌شی؟ وصله این تنم می‌شی؟ دگمه پیرهنم می‌شی؟
    - اگه من زنت بشم، وصله اون تنت بشم، دگمه پیرهنت بشم، وقتی دعوامون بشه منو با چی می‌زنی؟
    خیاط قیچی رو برداشت و گفت: با این.
    خاله سوسکه جیغی زد و گفت: نه، نه، نه! من زن خیاط نمی‌شم؛ اگر بشم، کشته می‌شم.
    بعد رفت و رفت و رفت تا به کنار چشمه رسید. آقا موشه همین که خاله سوسکه رو دید یه دل نه صد دل عاشق شد
    و به خاله سوسکه گفت: ای خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، زنم می‌شی؟
    خاله سوسکه گفت: اگه من زنت بشم، وقتی دعوامون بشه، منو با چی می‌زنی؟
    - با دم نرم و نازکم.
    - راستی راستی می‌زنی؟
    - نه، نمی‌زنم!
    - زنت می‌شم.
    خلاصه آنها با هم عروسی کردند...
    چند روزی گذشت. یه روز خاله سوسکه رفت لب چشمه که یه دفعه پاش سر خورد و افتاد توی آب.(اوخ اوخ اوخ...)
    خاله سوسکه داد زد: آقا موشه...آقا موشه...گل گلدونت، چراغ ایونت، تو آب افتاده، داره غرق می‌شه.
    آقا موشه مثل برق و باد خودش رو به رودخونه رسوند و گفت: خاله قزی جون! دستت رو بده من!
    - وا دستم که می‌شکنه.
    - پس پات رو بده.
    - پام رگ به رگ می‌شه.
    - پس چی کار کنم؟؟
    - یه نردبان برام بیار.
    آقا موشه زور یه هویج برداشت و با دندانش جوید و برای خاله سوسکه توی آب انداخت. خاله سوسکه از نردبان بالا رفت و با آقا موشه به خانه رفتند و زندگی خوبی داشتند.

    بالا رفتیم دوغ بود قصه ما دروغ بود، پایین اومدیم ماست بود قصه ما راست بود..
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان