راستش من همیشه شیطون بودم ولی عاااشق نبودم...
اما اگه بخام از اولین تجربه عشقیم بگم برمیگرده به سوم راهنمایی تا دوم سوم دبیرستان که فاصله خونه تا مدرسه رو با دوستام میرفتیم و هر کدوممون ی سوژه داشتیم...
سوژه من که فک کنم عکسشم گذاشتم ...ی پسری بود که همزمان با ما از خونشون میومد بیرون وتامسیر نسبتا طولانی ایشون اونور خیابون بودن ما اینور...جالبه روزایی که نبود من تا غروب پکر بودم...یروزم که رفتم سوپر مارکت بقیه...آقای سوژه هم بود انقد هولو دست پاچه شدم که خدا میدونه...بقیه پولیو که صاحب مغازه داد گرفت داد به من...اون بقیه پول رو همچنان نگهش داشتم
خدایییشم خیلی خوشگلو خوش تیپ بود...فک کن تو سه سال در همین حد بودو بعدم که انگار نه انگار...ولی خاطرات بامزه و جالبی رقم خورد برامون...