خانه
949K

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۲۳:۲۳   ۱۳۹۵/۱۲/۱۶
    avatar
    کاربر فعال|646 |235 پست
    زیباکده
    زیباکده

    عه منم دیروز میخواستم از این رو متکایی ها بخرم خیلی نرم بود احساس کردم سرمو بذارم روش خوابای خوب میبینم یعنی یه لحظه از اون ابرایی که تو کارتونا بالای سرِ آدما باز میشه توش میبینن خیلی راحت خوابیدن از اونا بالای سرم باز شد 4 بعد رو متکایی رو باز کردم دیدم کوچیکه متکای منم ( اسم نداره بیچاره ) بزرگه پیش خودم گفتم باید به زور تو این جاش بدم متکام میشه مثه سنگ خلاصه پشیمون شدم . رو متکایی شمام خیلی خوشگله مبارکِ آقا مصطفی باشه

    پارچه پرده ای رو به نظرم از عبدل آباد نگیرید جنسای اونجا بُنجله اصلا بدرد نمیخوره . شما که زیاد بازار میری بازار کفاشها تو اون کوچه باریکه که سرش پاساژ مریم هست یکم برید تو دو تا راهرو هست که پارچه های پرده ای میفروشن یکیشون طبقه ی دوم هم داره طبقه ی دومش پارچه های خوبی دارن جنسشونم خوبه همونجا هم میدی یه ساعته برات میدوزن . خیاطتونم زیادی کلاس داره وگرنه دوختنِ یه پرده 2 متری واقعا کاری نداره من خودم پارسال واسه پنجره ی اتاقم یه پرده ای از طبقه ی پایینِ پاساژ مولوی خریدم همونجام دادم به یه پسره ده دقیقه ای برام دوخت داد دستم

    زیباکده

    :)...یعنی همین طرح روپوش آقا مصطفی می خواستی بگیری ؟؟

    پس اون فروشنده که میگفت از این طرح فقط چندتا بیشتر توی ایران نیست و خودش رفته با کولبر های

    کرد ..قاچاقی از اون ور مرز اورده ...دو بار هم نزدیک بوده جونش رو از دست بده ...

    چاخان گفته ...تازه قسم هم میخورد فلان فلان شده....واقعن دین و ایمون از این مردم رفته :)

    تازه باهاش طی کردم اگه شستم و آب رفت بیارم پسش بدم ...

    دارم به این فک میکنم اگه آب رفت ...من چطوری به این آقا ثابت  کنم !!!...مجبور میشم آقا مصطفی رو بزنم زیر بغلم 

    ببرم بهش نشون بدم که تن آقا مصطفی نمیره ...:)...مشگلات که یکی دو تا نیست :)

    داشت یادم میرفت ممنون که تبریک گفتی :)

    ببین امروزعصر که اومدم خونه ...سیستم رو روشن کردم ...تا یع قهوه بریزم برای خودم ...گفتم بیام تو سایت 

    هنو لاگین نکرده بودم که راهنمایی شما رو دیدم ...بازار کفش ها ...یع چیز های یادم اومد 

    خیلی خیلی ممنون 

    ببین ....خععععععیلیییییییییییییییییییییی ...شلوغ بود 

    یعنی قهوه رو خوردم ...زدم بیرون ...حدودن ساعت 5 تازه رسیدم سبزه میدون ...

    خیلیییییییییییییی شلوغ بود ....تازه دوبار هم نزدیک بود این گاری های بازار بزنن به من :)

    نمیدونم کی برم ولی باور کن من تاحالا بازار رو اینقد شلوغ ندیده بودم ...پشیمون شدم 

    تا برگردم سر چهار راه سیروس قشنگ 1 ساعتی طول کشید 

    باید یع برنامه ریزی درست کنم البته میدونم دیر شده ...چیکار کنم درگیر کار بودم خوب 

    برگشتنی عباس اقا هم نبود ...معمولن جلو مغازه ول ول میچرخه ها ....

    اگه توی این هفته وقت آزاد داری ...لطفن 2 ساعت بیا بریم پیش عباس آقا ...بگو پسره 10 دقیقه ای دوخت 

    گفتی ...هنو به شماره 3 نرسیده ...باید فرار کنیم ...

    پس لطفن کتونی بپوش و سعی کن جای کیف دستی ...کوله بیاری....از مغازه که زدیم بیرون 

    شما سمت شرق بدو ...منم غرب ...یادت باشه دو تا کوچه ..بسمت شرق هم بن بسته ..بپیچ تو کوچه سومی :)))

    خلاصه :)

    ویرایش شده توسط محسن 125 در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۹۵   ۰۰:۰۸
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان