۰۰:۰۲ ۱۳۹۶/۲/۷
arninaدو ستاره ⋆⋆|3418 |2289 پست
تا آسمان جون چالش رو تعیین میکنه منم آرزوی دوران کودکیم رو بگم .
بچه که بودم بلد نبودم تخمه بشکنم . اعضای خانواده تند تند تخمه میشکستن و می خوردن اما من شیش ساعت طول میکشید تا با دستم بازش کنم . تصور کن بعد از کلی تلاش ببینی توش پوچه یا سیاهه اون که دیگه هیچی .... گاهی مامانم دلش برام می سوخت چند تا میشکست میداد بهم من هم همشو یهو مینداختم تو دهنم . وووووووووووی چه خوشمزه بود .
بزرگترین آرزوم این بود که یه مشت مغز تخم آفتابگردون داشتم .
البته با اختراع مزمز من به آرزوم رسیدم . خخخخخخخخخخخ.( اینجاش تبلیغاتی شد ")