خانه
940K

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۰۰:۳۴   ۱۳۹۶/۳/۹
    avatar
    سه ستاره ⋆⋆⋆|5562 |3448 پست
    حس ششمم بهم میگفت باید این ماشین رو با دقت گشت، من همیشه به حس ششمم اعتماد داشتم. به افسری که همراهم بود گفتم با دقت ماشین رو بگرده. راننده دست پاچه بود و همین مسئله منو ترغیب میکرد که خودمم توی گشتن ماشین دخالت کنم.
    راننده عصبیم کرده بود، مدام حرف میزد و اصرار داشت که چیزی ندارم، بزارید برم، قرار مهمی دارم...... خلاصه که مثل طوطی یه بند حرف میزد.
    چیزی توی ماشین نبود و این منو کفری کرده بود، توی همین لحظه یه خانم قد بلند و جوون با یه عینک با فریم قرمز جلو اومد، راننده رو میشناخت، با هم خیلی سریع پچ پچ کردند، بعد اون خانم اومد سمت من، عینک قرمزش جلب توجه میکرد....
    سلام من نرگس.....هستم از طرف سرتیپ...... اومدم، اسم سرتیپ از زبون این خانم با اون عینک قرمز برام کلی علامت سوال ایجاد کرده بود؟!؟!؟
    سلام..... شما سرتیپ...... رو ازکجا میشناسید؟
    خانم که کمی مضطرب شده بود، گفت :میشه خواهش کنم بازرسی رو تموم کنید و با هم صحبت کنیم؟
    من خیلی جدی گفتم :بازرسی تموم شده و برای صحبت همگی میریم مرکز..
    من بسرعت بسمت افسر رفتم و دستورات لازم رو دادم و نرگس بدنبال من بی وقفه حرف میزد....
    با یه چرخش سریع به سمتش متوجه چهره خشمگین و جدی من شد و گفت فقط یه جمله بگم بعد حرکت کنیم....
    و نرگس گفت که............
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان