طبعا چون خیلی وقته غایبم دعوت نشدم . اما چالش جالبیه حیفه شرکت نکنم .
من هیچوقت از تنهایی نترسیدم . همیشه وقتی یه فیلم در این مورد دیدم پیش خودم گفتم چه موقعیت جالبی ..............
آقا من زندگی میکردم . زندگی ......گشت و گذار . شکار . غذا خوردن تنها تنهایی. به به . چه حالی میده و از همه مهمتر کشف مناطق جدید تو جزیره . من همش ترسم از اون کشتی ه که داره به جزیزه نزدیک میشه . سریع آتیش رو خاموش میکنم تا فکر کنن اینجا خالی از سکنه است و زود برن . ترس من از آدمها خیلی بیشتر از حیوونهاست . چرا ؟ خوب معلومه چون حیوون هر کاری میکنه از روی غریزه است . اما آدم واه واه واه . همش از روی عقله. شاید آدمهای ناجوری باشن نمیشه بهشون اطمینان کرد . برن بهتره .
مثلا من پشت صخره پنهان شدم و دارم وراندازشون میکنم . هوووووف رفتن . دوباره با آرامش به گشت و گذارم ادامه میدم .