۱۹:۳۲ ۱۳۹۶/۶/۲
مهرنوشپنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
اگر برای من همچین اتفاقی بیوفته واقعا نمی تونم احساسم رو بنویسم!
بلایی سر اون احمقی که اینکار رو کرده میارم که نگو!
منو گیر انداخته تو یه جای متروکه که از تنهایی کپک بزنیم که رومانتیک کنار هم باشیم!؟!؟ WTF!
من اول براش یه نقشه می کشم که اول دستش بشکنه بعد پاش، بعد کمرش، بعدش دیفتری بگیره بعدش سیاه سرفه بعدشم قانقاریا بعد هم نفله شه که هم من از دستش راحت شم و هم دنیا! بعد یه اس او آسی چیزی روی زمین درست می کنم با یه آتیش بزرگ که یکی بیاد منو نجات بده!
البته اگر اونجا چیزهای خطرناک و ترسناک باشه اول اینکار رو نمی کنم، باید باشه از من فعلا مواظبت کنه و بعد که نجات پیدا کردیم اون بلاها رو سرش بیارم!
من دوست دارم وسط شلوغی و هیاهو باشم اگر 3 هفته یه جای ساکت باشم حتمن می خل و دیوونه می شم، خیلی حوصلم سر می ره!
وا نوشان این چه چالشی بود! الان هوس کردم برم شوشو رو یکم کتک بزنم! والا.