بهزاد لابی :
فکر کنم فعلا برای امروزت بس باشه مخلکِ کچل!
دیگه چیکار کنم من ناخداگاه به خاطر قبله عالم بودنم، مسئولیت همه مردمو روی دوشم احساس میکنم. دلداده هم دیدم اونجا تنها و غریب داره خفه میشه به دادش رسیدم.
خوب دیگه شانسی یا غیر شانسی این سوتی هست که گفته نشده و به گردنته و باید اعتراف کنی
اگه نه ممکنه کارت به سیاه چال و حسینی و شکنجه و شلاق و ... برسه.
اگه تا اخر داستان زنده بمونم خودم یه تیر به زبونت شلیک میکنم