دلداده :
فرک (Ferak) :
هانیه جون تو مگه مدرسه نمیری پس چجوری میای اینجا؟ موبایل مگه آزاده تو مدرسه؟ ای بابا هرچی خوبیه مال نسل شماست.
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
امروز ریختن گوشیاروجمع کردن
فقط منو یکی از بچه ها قصر در رفتیم باچسب چسبوندیم بین نیمکتو جامیزی
خدارحم کردااااااااااااااااااااااااااااااااا گوشیارو که گرفتن فرستادن حراست
آخه چرا امروز باید میگشتن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه پیشرفته :)
اون موقع تقویم تو کیف میدیدن ریز ریز میکردن ایینه میشکوندن دیگه کافی بود وسایل ارایش تو کیف میدیدن دیگه هیچی باید پدر میومد امضا میکرد دخترش دیگه این چیزا همراهش نباش
تو خونه هم که حق نداشتیم به تلفن جواب بدیم:( ولی الان گوشی میبرن مدرسه ،گوشی اخه ....خوشبحالتون
یادمه ثلث دوم بود داشتم امتحان میدادم سال اول دبیرستان دو تا ناخنم بلند بود ناظم سر جلسه امتحان شروع کرد بچه ها رو کشتن و ناخن دیدن به من گفت چرا ناخنت بلنده گفتم خب چه کار کنم کوتاهش میکنم فردا بیا ببین گفت بند کتونیتو در بیار وقتی بدون بند رفتی خونه دیگه نمیزاری بلند بشه :) دیگه رفتم دم خونه دوستم بهم بند کتونی داد رفتم خونه خدا رو شکر یه سال ناظم مون بود :)