بهزاد لابی :
چالش این هفته در مورد باورهای غلطیه که چون از بچگی باورمون شده، دیگه فکر میکنیم درسته.
ولی خوب گاهی هم پیش میاد که بعد از خیلی سال یهو میبینیم که اِی دل غافل! این چی بود من یه عمری فکر میکردم درسته یا بهش باور داشتم! اینکه اصلا درست نیست!
خوب چون چالش ما همیشه یه کم طنز هم قاطیش بوده، مثالش رو طنز میزنم : فرض کنید تو بچگی به آدم میگن که اگه شب مسواک نزنی، شیطون وقتی خوابی میاد اونجا و کارخرابی میکنه! درسته واقعا میگن حالا ممکنه اینو تو 8 سالگی فهمیده باشید که سرکاریه!
ولی شما یه مثالی بزنید که تا جوونی و سن الانتونم فکر میکردین درسته و یهویی فهمیدین که نه انگار اصلا درست نیست این باور!
بشتابید
خب بچه ها بیشتر موارد رو گفتن من یه چند مورد رو بگم اینکه از بچه گی سر بچه ها رو میتراشیدن و میگفتن این امر به پر شدن مو و رشدش کمک میکنه یا مثلا ما ایرانیها به این موضوع باور داریم که اگر هنگام سال نو مشغول کاری باشیم تا آخر سال نیز در حال انجام آن کار خواهیم ماند یا اگر هنگام تحویل سال نو، پول در دست بگیریم در تمام طول سال، جیبمان پر پول میشود
خیلی از شایعات و خرافات نیز به حیوانات مربوط میشود. مثلا اگر در ابتدای صبح گربه سیاه ببینید، برای شما بد یمن است یا من خیلی از مردم شنیدم که میگویند موی گربه نازایی میآورد و تا میتوانید از گربه دوری کنید یا در خانه خود گربه نگهداری نکنید. یا اینکه اگر سگ در خانه داشته باشید، فرشتهها به خانهتان نمیآیند و دعاهایتان نیز مستجاب نمی شود.یک روز صبح با یکی از دوستانم قرار داشتم، وقتی رسید خیلی نگران به نظر میرسید ازش پرسیدم چه اتفاقی برایش افتاده است، به من گفت که صبح روی درخت کلاغ سیاهی دیده و صدای قار قار کلاغ شنیده . من اول منظورش را متوجه نشدم وقتی دلیلش را پرسیدم گفت که مادرش به او گفته که اگه صبح کلاغ سیاهی را بر روی درخت دیدی یا حتی صدایشان را شنیدی، برای خانوادت غم و اندود میاد یا کلا قار قار کلاغ رو نشونه خبر بد میدونن یا کلا کلاغ و جغد بد یمن و بد شگون می دونن
خرافه دیگری که اصلا با عقل جور در نمیآید و قابل قبول نیست این است که اگر زیاد ته دیگ بخوری، شب عروسیت باران میآید.
برای عطسه کردن هم حتی خرافات داریم. اگر هنگام عطسه در حین انجام کاری بوده باشید، باید کمی صبر کنید بعد دوباره کارتان را ادامه دهید اگر دوبار عطسه کنید، خیلی بیشتر باید صبر کنید و سپس کارتان را ادامه دهید. یا مثلا یه عطسه یعنی صبر کن 2تا یعنی عجله کن
چند خرافات جالب دیگر اینها هستند که اگر هنگام صحبت کردن بیاراده اسم کسی را ببرید، معلوم میشود آن شخص که اسم او را آوردهاید در همان ساعات به یاد شما بوده است. یا مثلا اگر شما به محض اینکه وارد مغازهای شوید، آن مغازه شلوغ شود، یعنی شما خوش قدم هستید و قدم خوبی دارید.(البته این مورد خوش قدمی خیلی برای من پیش میاد و بارها تئ مغازه ها من رو نگه میدارن و میگن قدمت خوبه یه مقدار بمونید چند تا مشتری بیاد برامون )
از همه جالبتر خرافاتهایی هستند که درباره آمدن مهمان یا به مهمانی رفتن است. اولین خرافاتی که شاید تا به حال نشنیده باشید این است که اگر ببینید که یک لنگه از کفشتان روی آن یکی افتاده است، مهمان میآید. بعضی دیگر میگویند که اگر تفاله چای روی چایتان بیاید، مهمان به خانهتان میآید، تازه جالب است بدانید که کلی تبصره و قانون هم برای این تفاله چای وجود دارد. مثلا اگر یک تفاله روی چایتان باشد، یک مهمان در راه است، اگر دو عدد باشد، دو مهمان در راه است، اگر تفالهها به هم چسبیده باشند، مهمانانتان زن و شوهرند یا اگر تفالهها دور از هم باشند، این مهمانها غریبهاند و نباید در را به رویشان باز کنید چونکه برایتان بدشگونی میآورند یا اگر بلند باشه طرف قد بلند اگه کوتاه باشه یه مهمان قد کوتاه خلاصه این تفاله چایی کلی اطلاعات دقیق در مورد مهمان در راه بهمون میده. یکی دیگر از نشانههای مهمان آمدن افتادن یکی از مژههایتان زیر چشمانتان است. یا افتادن وسیله بی جهت مثلا اگر تو آشپزخونه یه وسیله بی جهت بیوفته یعنی مهمان داره میاد یا اگر چند تا وسیله کنار هم ردیف بشن میگن مهمان داره میاد
اتفاقاتی نیز هستند که به اعتقاد برخی مردم برای آدم بدشانسی میآورد. مثلا اگر آینهای بشکند یا از زیر نردبانی رد شوید، برایتان بدشانسی میآورد. یا مثلا برخی بر این باورند که اگر قیچی را خیلی زیاد باز و بسته کنید، در خانه دعوایی روی میدهد و این کار خوش یمن نیست.
برخی اعتقادات و خرافات نیز برای دوری از چشم بد است. مثلا از بچگی به من یاد دادند که اگر از کسی تعریف کردی، بزن به تخته تا طرف چشم نخورد. یا برخی دیگر وقتی از کسی تعریف میکنند برای اینکه چشم نخورد کمی او را میخارانند تا از چشم بد به دور باشد.
خلاصه ماشاالله این باورها و خرافات یکی دوتا نیستن که تازه توی هر منطقه و شهری یکسری باور و خرافه برای خودشون دارن