یعنی خیلی حالشو بردن یا سرمست شدن به واسطه یه چیزی که اون عشقه
مثلا پازل های من وقتی منو میبینن یا حتی به من فکر میکنن، پر از عشق و شادی و سرمستی و خوشی میشن
یا میشه به واسطه موسیقی، طبیعت، خود هستی و چیزای دیگه یه جورایی سرمست شد بازم عشق رو تجربه کرد.
اینجا دیگه شاعر میگه :
عشق یعنی قدغن، ترسِ مرد ترسِ زن
وحشتِ رفتن، بی صدا شدن
یعنی اعترافِ نابِ من، یعنی گفتگوی دو تن
عشق یعنی گفتگو
غزل غزلبانو
عشق یعنی جان پناه
یعنی دو چشم، یعنی نگاه
یعنی دو دست به سمتِ ماه
عشق یعنی جستجو ...