نوشان :
بچه ها یه کم در مورد ایرادات نثر من بگید ببینم چیه؟
ببین من فعلا فقط صفحه اول رو خوندم. امروز تصمیم دارم حتما صفحه دوم رو بخونم. الان دو قسمت میخونم، بعد کار دارم هی بین کارام تک تک میخونم تا عصر بشه هر ده قسمت و عصرم دوباره میخونم و نمره میدم. پس فعلا فقط در مورد صفحه اولت صحبت میکنم.
- مثلا جایی که اسپارک رو معرفی کردی جای درستی از نظر نوشتاری نبود. :
سلسله مونته گرو از ابتدا سیاست را بر آن قرار داده بود که استخراج از معادن آرام و بی سرو صدا باشد تا مردم و دشمنان را به طمع ننیدازد. اسپارک نزدیکترین مشاور اسپروس بود ...
داشتیم در مورد سلسله حرف میزدیم که یهو گفتیم اسپارک همچین آدمی بود بعد گذاشتیمش کنار و اسپروس رو داشتیم تا لباس پوشید و بعد اسپارک رو صدا زد. درستش این بود که وقتی اسپروس صداش میزد، نوشتن در موردش رو شروع میکردی. اونجا اصلا ما کاری به اسپارک نداشتیم که معرفی بشه.
- چند خط بعد وقتی دیالوگ ها شروع میشه، اسپارک یه پیشنهاد به اسپروس میده و اسپروس میگه مگه حمله شروع شده؟ اسپارک میگه نه، ولی من یه فکر بهتری دارم ...
یعنی خودش یه فکر بهتری از پیشنهادش رو کرد که به نظر میاد درست نیست. اینو آدم وقتی میگه که یکی دیگه پیشنهاد اول رو داده باشه. و در نهایت فکر جدیدش هم همون قبلی بود یعنی گسترش تجارت با دزرتلند.
یکی دو تا مورد این شکلی و دستوری دیگه هم هست که الان فرصت نمیکنم پیداش کنم. در نظر داشته باش که اینا مسایل جزیی هستن و مته به خشاش اگه داریم میذاریم برای اینکه مشکلاتمون رو بفهمیم و پیشرفت هم داشته باشیم علاوه بر سرگرمی. یعنی من که اگه کسی به جزییات ایراداتم رو بگه(مثل همین که نمیفهمیدی چی تو سرشونه) خیلی استقبال میکنم