فرک (Ferak) :
مهرنوش :
فرک جون امروز مثل اینکه از دنده ی چپ بلند شدی برای من!
اینکه کیموتو و شاردل چه شکلی هستن اصلا مهم نیست! تو خیلی از داستان ها اصلا وارد توصیف دقیق قیافه نمی شن! ولی اینکه ما از یک مجیک بدون معرفی توی داستان استفاده کنیم به نظر من یک نقطه ضعف به حساب میاد چون هیچ کس متوجه نمی شه که اصلا چی شد! بخصوص موضوع دلبان ها که مثل مثلا چراغ جادو یک مجیک شناخته شده نیستند و من قبلا جیزی در موردشون نشنیده بودم!
موضوع بعدی اینه که چرا ما باید در مورد منصفانه بودن یا نبودن نقد هم نظر بدیم؟ مثلا من باید الان بیام بگم نقد تو در مورد بهزاد یا نوشان منصفانه هست یا نه؟ ما از طریق این امتیازات نظرات همو می شنویم، من خوشحال می شم که نوشان مثل دفعه ی قبل خودش در مورد نوشتش توضیح بده و ممکنه بتونه دوباره نظر منو عوض کنه یا تو در مورد نوشته ی خودت ولی اینکه در مورد نقدهای هم قضاوت کنیم به نظرم فقط به تولید حاشیه کمک می کنه.
مهرنوش جون این غلط املایی گرفتنت و قضیه دلبان ، حسی رو بهم داد که شاید وقتی با یه منتقد بداخلاق سینما مواجه میشیم بهمون دست میده. کسی هم نمی تونه بیاد به رامبد جوان بگه که چرا نسبت به رفتار اون منتقد با بهناز جعفری واکنش نشون دادی. منم به همون دلیل واکنش نشون دادم. حالا یکی هم میاد راجع به واکنش رامبد نظر میده و الی آخر اما واکنش نسبت به اتفاقات پیرامون حق مسلم ماست
فرک جون به احتمال نزدیک به صد در صد من خودم هم قبل از فراخوانی پرنده ی دانا معرفی خوبی انجام ندادم و این کارم منجر به این می شه که 3 نفر به من هم امتیاز ندن، ولی این موضوع مهمی هست که نویسنده ها در سیزن بعدی باید بهش توجه کنن و من صد در صد نظر تو رو در این مورد اشتباه می دونم.
یک داستان خوب باید از طرف خواننده های احتمالی قابل خوندن باشه، ممکنه اصلا بعضی از چیزها رو ما تو پیام خصوصی با هم هماهنگ مرده باشیم که کردیم اتفاقا! و اگر این توی داستان منعکس نشده باشه باعث بی سر و ته شدن داستان می شه که هیچ کس بجز خودمون ازش سر در نمی یاره؟ این بود آرمان های ما عایا؟