مهرنوش :
فرک جون به احتمال نزدیک به صد در صد من خودم هم قبل از فراخوانی پرنده ی دانا معرفی خوبی انجام ندادم و این کارم منجر به این می شه که 3 نفر به من هم امتیاز ندن، ولی این موضوع مهمی هست که نویسنده ها در سیزن بعدی باید بهش توجه کنن و من صد در صد نظر تو رو در این مورد اشتباه می دونم.
یک داستان خوب باید از طرف خواننده های احتمالی قابل خوندن باشه، ممکنه اصلا بعضی از چیزها رو ما تو پیام خصوصی با هم هماهنگ مرده باشیم که کردیم اتفاقا! و اگر این توی داستان منعکس نشده باشه باعث بی سر و ته شدن داستان می شه که هیچ کس بجز خودمون ازش سر در نمی یاره؟ این بود آرمان های ما عایا؟
این بحث برای این بود که دیدگاههای هم رو بفهمیم که من متوجه نگاهت شدم و براش احترام قائلم و درک می کنم و من نگاهم اینطور نیست و بابت مرغ دانا ازت امتیاز کم نخواهم کرد. چون توی کافه توضیح دادی....
البته من در سیزن بعدی اگه کسی فقط به کافه اکتفا کنه اونموقع به نظرم وقت برای زیبایی داستان صرف نکرده و کم کاری محسوب می کنم
دموکراسی یعنی دو آدم با دیدگاه صد در صد متضاد دلیلی برای کشتن هم نداشته باشن. پس ما هم مثل سابق با هم دوستیم هرچند با هم مخالفیم.