سلام نوشان جون آفرین خیلی خوب نوشتی، با اینکه الان متوجه شدم که بدون اینکه توضیحات آخر منو دیده باشی این قسمت رو نوشتی که هیچ تناقضی با نوشته من نداشت
من یه نشانه هایی برات گذاشته بودم که مثلا بهتر متوجه بشی من عز مرز خارج شدم، منظورم از اون عقابه که بالای سر ما می چرخید و جیغ می کشید یکی از دلبان های سیلور پاین بود که حالا مثلا در قسمت بعد می تونه اطلاعات بیشتری بهت بده
در قسمت بعدی احتمالا شما باید اعزام ارتش رو از طریق دریاچه قو به دزرتلند شروع کنید،