فرک (Ferak) :
در مورد قسمت بهزاد
بهزاد اگه من قبلا ندیده بودم که چقدر قشنگ می تونی بنویسی اینو نمی گفتم. واقعا این چندمین بار هست که با خوندن قسمت تو این حس بهم دست میده که بهزاد در یک زمان کم و زیر فشار و اجبار نوشته. نوشته هات حتی در قسمت راوی هم حالت محاوره ای پیدا کرده نه در افعال بلکه در انتخاب کلمات. میتونی جزییات داستانت رو کم کنی اگه وقتت کمه اما ازکیفیتت کم نکن
سلام
مرسی. آره من دو تا مشکل دارم. یکی اینکه زمان که خیلی میگذره واقعا همه چی رو فراموش میکنم. یکی اینکه باید توی یه فضای فشرده خودم رو به 3 توافقی که انجام دادم برسونم. یعنی من تنها کسی هستم توی این داستان که با هر 3 اقلیم توافق کردم که تا آخر جنگ چه اتفاقاتی مستقیما بین ما میفته. بقیه معمولا با یک اقلیم مستقیما توافق کردن.
برای همین بار رسوندن همزمان هر سه داستان به محلی که پاس بدم به اقلیم کناریم خیلی زیاد شده. شاید بهتر باشه خود بچه ها هم یه بخشی ازین توافقات رو جفت و جور کنن که من مجبور نشم هر قسمت، فقط خودمو برسونم.
منم سعیم رو بیشتر میکنم.