بهزاد لابی :
حالا با همه صحبت هایی که شد ببین اینجوری خوبه :
1- ما قلعه پاپایان رو تسخیر میکنیم با مشکلات فراوان اما از تجربه ش استفاده میکنیم و سانتا مارتا رو محاصره میکنیم و نیروهاش رو زمین گیر میکنیم
2- بعد میرسیم به پالویرا(بر خلاف پیش بینی اکسیموس ها به کارتاگو حمله نمیکنیم) و اونجا رو هم با یه جنگ شدید تصرف میکنیم. اینجا پلین و آندریاس با هم روبرو میشن(تا اینجا ما افراد بیشتری کشته دادیم اما اکسیموس ها مضرات بسیار بیشتری دیدن)
3- بعد قضیه آرتیفکت و آرگون میاد کمک اکسیموس ها و اونها پاتک میزنن و ما اول توی پالویرا یه کم میجنگیم اما سیلور پاین هم یهو میره و ما میبینیم اوضاع خوب نیست و کم کم عقب نشینی می کنیم.
4- نزدیک های مرز که اکسیموسها خیلی تهاجمی شدن ما ارتشمون رو در یک لحظه خاصی پشت یکی از قلعه هامون که قلعه های ضعیف تری هستن متمرکز میکنیم و در حالی که اکسیموس ها میخوان راحت قلعه رو بگیرن با توجه به جادوگرها دچار هرج و مرج و کشتار میشن و بعد از اون شب درگیری های فرسایشی و ترس و تعجب دو گروه(از آرتیفکت و جادوگر) رو در بر میگیره
5- میسلا به آرگون حمله میکنه و آگون اکسیموس رو تنها میذاره و کلا انگیزه فتح کشور مقابل به دلیل خسارات زیاد در دو کشور از بین میره و عملا میفهمن که شدنی نیست
6- باسمن هم به ریورزلند حمله میکنه و البته فرصتی دست میده که ما اسپروس رو از دست آدم بدهای سیلورپاین نجات بدیم و کم کم جنگ جهانی شروع میشه.
این جمع بندی من بود، حالا اگه خواستید چیزی بهش کم و زیاد کنید، بگید.