من برداشتم از توافق قبلی و ایده ای که برای این قسمت دارم رو می نویسم و بهتره از اینجا شروع کنیم نه از پیشنهادات جدید آقا بهزاد که در توافق قبلی نیست ولی شاید بعدا به اونها برسیم و سر اونها توافق کنیم.برداشت من از توافق این بود که فصل قبلی فصل شکست اکسیموس هاست و من باید ضمن پذیرش شکست داستانم رو جوری بنویسم که این شکست ها به وجهه کلی اکسیموس ها خیلی ضربه ای وارد نکنه، برای همین جسته و گریخته داستان هایی درست کردم که اتفاقات خوب هم برای اکسیموس ها بیوفته ولی حتی یک جمله در مورد پیروزی بر ارتش دزرتلند تا محاصره کارتاگنا ننوشتم.البته بگم که داستان قاره ی شرقی بخاطر تلطیف شکست نبود و دلیل توسعه ی اون داستان این بود که من و آقا بهزاد تصمیم گرفتیم سناریویی درست کنیم که ارتش های 2 اقلیم بصورت 100% با هم روبرو و نابود نشن.در این اثنا من با تغییر بعضی از اتفاقات هم موافقت کردم که مهمترینش حمله دزرتلند به قلب اقلیم اکسیموس و فتح پالویرا و تصاحب بخش بزرگی از خاک اکسیموس بود.برداشت من برای سیزن دوم این بود که اکسیموس ها باید در این سیزن در پوزیشن پیروزی و جبران اتفاقات فصل قبل باشن که هنوز شزوع نشده به اختلاف خوردیم نظر من با نظر آقا بهزاد از اونجایی دچار اختلاف شد که آقا بهزاد بالانس رو در تک تک چیزها می بینه و من در کلیاتدید من اینه که با توجه به سناریو کلی باید در آخر این سیزن به بن بستی برسیم که طرفین جنگ ناگزیر از صلح و همپیمان شدن بر علیه باسمون ها باشنایده ی من دقیقا اینطوری بود:اکسیموس ها در یکی دو قسمت آینده یک حمله بزرگ به ارتش دزرتلند می کنند و همزمان با یک نامه تهدید آمیز درخواست 35 هزار ارتش کمکی بیشتر از آرگون ها می کنن یعنی تقریبا همه ی ارتش اونا رو می خواندر جنگ اول اکسموس ها پیروز می شن و خسارت قابل توجهی مثلا شبیه به پالویرا به دزرتلند وارد می کنند ولی در ادامه اتفاقی میوفته مثلا یک نبوغ از طرف آندریاس گودریان یا یک چیز دیگه و بقیه ارتش دزرتلند موفق می شه از این مخمصه بیرون بیاد و به عقب نشینی به سمت مرز ادامه بدهدر ادامه اکسیموس ها که حسابی اعتماد بنفس پیدا کردن و مغرور شدن بر خلاف نظر سر جان در ادامه ی حمله دچار شتابزدگی می شن و یک حمله بدون برنامه ریزی دقیق می کنن که با پیروزی اولیه روبرو می شه ولی ضد حمله شدید دزرتلند اونها رو از خواب خرگوشی در میاره و خسارت ترسناکی بهشون وارد می کنه که با درایت سرجان یا یک چیز دیگه بلاخره مدیریتش می کنندر ادامه ارتش دزرتلند به مرز می رسه و در یکی از قلعه ها به حالت دفاعی در میاد و از اونطرف نیروهای کمکی آرگون شامل نظامی و جیره برای ارتش هم می رسن و نیروهای ریورزلند هم می رسناینجا می خواستم پیشنهاد بدم که یک جنگ اولیه در می گیره و ریورزلندی ها تلفات شدیدی(نه خیلی شدید) می دن ولی در حالی که ارتش اکسیموس منتظر رسیدن ابزار سنگین محاصره هست و در پشت جبهه وضعیت اقتصادی، کشور رو به مرز متلاشی شدن رسونده و اخبارش با حاشیه های زیاد در چند قسمت تکرار می شهبعد در حالی که اکسیموس ها فکر می کنن که با رسیدن آرگون ها و ضربه خوردن ریورزلندی ها ، احتمالا با سقوط فلعه و پیروزی بعدی پیروز مطلق جنگ می شن، جادوی پلیسوس و جادوی مردان بی سرزمین مقدمه یک ضد حمله موفق بزرگ رو بوجود میاده و ارتش اکسیموس و آرگون خسارت عمده ای دریافت می کنن و انبار غذایی رسیده از طرف آرگون ها رو هم از دست می دندر این اثنا اکسیموس ها که در اثر دریافت کمک های نظامی زیاد و اثر کتیبه ها هنوز از نظر نظامی دست بالا رو دارن( البته نه خیلی) به این نتیجه می رسن که ادامه ی جنگ با اون وضعیت اقتصادی دیگه امکان نداره و برای یک حمله انتحاری که یا پیروز بشن و یا نابود بشن آماده می شن که یهو اخبار مربوط به باسمن ها از هر طرف می رسهدر اینجا پلین که حسابی از جنگ خسته شده بوده شدیدا در حال زیر فشار گذاشتن امپراتور برای خروج از جنگ و صرف نظر کردن از حمله ی بزرگ هست و احتمالا در سایر اقلیم ها هم کسانی در حال همینکار باشن و بلاخره موفق می شن و مذاگرات صلح زیر ترس حمله باسمن ها شروع می شه، البته اینو هم بگم که بصورت زیرپوستی همه ی امپراتور ها و ملکه های حاضر در جنگ متوجه شدن که زورشون احتمالا به هم نمی رسه و باید رویای اینکه بقیه رو نابود کنن و قدرت مطلق بشن رو بذارن کنارنتیجه این مذاکرات اینه که بقیه اقلیم ها قبول می کنن که فورا کمک های غذایی به اکسیموس بفرستن که بتونه مردمش رو از مرگ و قحطی نجات بده و در عوض اکسیموس ها هم قبول می کنن که آدرس کتیبه ها رو در اختیار سایر اقلیم ها بذارندر این اثنا بحث هایی هم در مورد خسارت و اینچیزا می کنیم و همینطور کتیبه سیلورپاین و گنجینه تورداکس و ...و ضمینه که همه ی اقلیم ها به یک توازن کلی برسن بوجود میاد و توسعه ی ارتش همه ی اقلیم ها به کمک کتیبه ها شروع می شهاینوسط یک فکر هم برای جادوی اکسیموس ها می کنیم و جزییات دیگه و سیزن تموم می شهالبته بعضی از این اتفاقات هم می تونه در ابتدای سیزن بعدی بیوفتهحالا شما نظرتون رو بدید، من اول فکر کردم که بهتره اینطور داستان رو پیش نوشته نکنیم ولی الان به این نتیجه رسیدم که لازم هست که حتما اینکارو بکنیم.ممنون، منتظر نظراتتون هستم.