خانه
543K

کافه نویسندگان

  • ۱۷:۵۰   ۱۳۹۷/۸/۲۶
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    سلام نوشان جون
    ممنون که با رعایت زمانبندی داستان خودت رو نوشتی
    من راستش زیاد طرفدار این قسمتت نیستم ولی زیاد غر نمی زنم چون در زمانی که فرصت اصلاح بود من نتونستم نظرمو بگم و فرصتی برای اصلاح در احتیار تو قرار نگرفت.
    ولی برای اینکه از نظر من مطلع باشی مواردی که به نظرم رسید رو بهت می گم:
    اول اینکه نحوه ی فرار یک پسر بچه رو از دست سربازان مسلح خیلی سر سری نوشتی و من اگر جای تو بودم جوری می نوشتم که انگار پسربچه پنهان شده و بعدا فرارکرده که طبیعی تر و باورپذیرتر به نظر بیاد.
    دوم اینکه قسمت های این قسمت خیلی منسجم به نظر نمی رسه و من یکجاهایی احساس کردم که قسمت های مختلف از یک گام یکسان برخوردار نیستند و بریده بریده به نظر میان.
    سوم: اینکه حالا که به عقب فلش بک زدی و دوباره به مذاکرات آکوییلا با باسمون ها پرداختی خیلی بهتر بود که به روبداد بعدی یعنی از راه رسیدن کاروان بزرگشون و بی معنی بودن پیام اونها و ... اشاره ای می کردی.
    چهارم: نام گذاریت برای باسمون ها عالی بود و یکی از نکات درخشان این قسمت بود و دیگه بعد از تکاما و کیموتو، نام های اخیر ژاپنی طور بودن باسمون ها رو مشخص کرد :D
    نکته بعدی در مورد کیه درو و اسپارک هست: یکجوری نوشتی که انگار کیه درو تصمیم خودش رو برای حمله بصورت قطعی گرفته ولی اسپارک مخالف هست و راه دیگه ای رو انتخاب کرده! یکجوری باید سلسله مراتب رو بین اینها و باقی وفاداران به اسپروس نشون بدی.
    و آخرین نکته تیر خوردن پسر بچه از فاصله نزدیک بود به نحوی که تیر بهش اصابت کرد و با ناله به زمین افتاد ولی در خط بعدی نوشتی که زخم سطحی بود! یکم مشکل می شه این اتفاق رو تجسم کرد چون زخم با شمشیر که نبود که مثلا خراش باشه و اگر تیر فقط بهش ساییده بود که دلیل نداشت به زمین بیوفته! شایدم من دارم زیادی گیر می دم
    به هر حال دوباره تاکید می کنم که از نظر من یک قسمتی که من یا بقیه بهش انتقادهایی داشته باشیم هزار بار بهتر از تاخیر در هر روز هست و اینو در آخر فصل در امتیازات حتما باید در نظر بگیریم و جریمه تاخیر رو خیلی جدی محاسبه کنیم.
    خیلی خیلی ممنون که انتقاد های بی سر و ته من رو خوندی و ممنون که به موقع نوشتی.
    زیباکده

    مهرنوش جون انتقادات اتفاقا به جا بود 

    در مورد فرار سيمپرسون حق با تواه من خيلي واجع به نحوه فرارش فك كردم تو قسمت آخرم هم نوشتم كه پشت بوته اي پنهان شد ولي بعد با خودم فك كردم اگه همن طوري پنهان بمونه شايد بعد از پايان درگيري كه نفرات تايگريس ميان اوضاع كليه و اطرافشو بررسي كنن پيداش كنن هرچي فك كردم جايي اون اطراف نديدم بشه توش راحت منتظر مرند اينا برن واسه همين رار و به قرار ترجيح دادم ولي كلا ميشد بهتر بهش پرداخت من نتونستم به قول خودت زودتر ميگفتي و ميفهميدم غير منطقيه راههاي ديگه رو امتحان ميكردم

    در مورد قسمت دوم نميتونم نظر بدم حتما همين طوره شايد با چند بار خوندن ميتونستم منسجم ترش كنم ولي به اتفاقي كه واسه من افتاد اينه كه من ميخواستم حتما چهارشنبه پست كنم و بعدشك خيلي كار ريخت سرم و وقت تصحيح و از دست دادم 2

    در مورد سوم بيشتر توضيح بده لطفا كه بعدا بهش بپردازم منظورت از بي معني بودن پيامشون چيه؟

    در مورد نام گزاري واقعا خودم از اول ياد اسامي ژاپني افتادم با تكاما و كيموتو واسه همين سعي كردم اينجوري به همون روند وفادار بمونم

    در مورد سلسله مراتب هم حق با تواه من نبايد يه جوري بنويسم انگار ميه درو همه كاره ست يا اسپارك بايد همه كاره باشه يا شوراي فرماندهي اي چيزي باشه دفعه بعد اينو هم مد نظرم هست كه درست بنويسم

    درمورد آخر باز هم ميپذيرم نقدتو تيري كه اصابت نكرده شايد بتونه طرف و بندازه ولي احتمالش خيلي كمه به هر حال اين تيكه اش سرسري شد بهش بيشتر مي پرداختم اين طوري نميشد( جريان فرار اسپارك و شارلي از قصر شد15)

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان