سلام آقا بهزاد آفریییین! قسمت ابتدایی خیلی خوبی بود منتظر یک قسمت پر از هیجان و جنگ هستیم من چیزهایی رو که به نظرم می رسه رو می نویسم:اما روزی که دیمانیا فتح بشه انسان های بیگناه زیادی از هر دو اقلیم سلاخی خواهند شد. --> به نظرم بهتر بود بنویسی روزی که دیمانیا ""سقوط"" کنه چون فتح از نظر جناح برنده است و سقوط از طرف جناح بازندهبه نظرم به این دلیل که حیمز بنت ماه ها در همین شهر در بدترین شرایط اسیر جنگی بود و حالا برای دفاع از شهر برگشته بود رو باید بصورت یک پارادوکس می نوشتی یا حتی می شد یک شوخی با این موضوع کرد.اجازه نمیدیم که دیمانیا فتح بشه. --> سقوط کنه.
در جمله ی آخر فکر نکنم توپ منجنیق خیلی مصطلح باشه بهتره از گلوله های منجنیق استفاده بشه چند تا موضوع محتوایی:اول اینکه چون 30.000 سرباز تازه وارد ریورزلندی عملا تعدادشون از سربازهای مدافع پایتخت خیلی بیشتره بهتر بود در سخنرانی برنارد اشاره ای هم به اونها می شد که باعث بشه از تمام وجودشون مایه بذارن و اونجا رو از خودشون بدونندوم اینکه من از جلسه ی وگامانس خیلی خوشم نیومد و به نظرم در حد بقیه ی داستان نبود، پیشنهاد می کنم که یک تغییر کلی در جهت انعکاس واقعی بحران در اون جلسه توش بدی.بازم مممنون که تو این سر شلوغی نوشتی