۰۹:۱۱ ۱۳۹۹/۷/۲۳
قسمت هشتاد وچهارم
نقدی بر قسمت 84
مهرنوش جون از لحاظ هیجان عااااااااااااااالی یعنی به مرز سکته رسیدم.
طبق گزارش پروسا باسمنی ها اصلا نظم نمیفهمیدن یعنی چی و در عین بی نظمی دارای نظم بودن و خودمحور بودن و هرکسی به تنهایی میدونست باید چیکار کنه و اهل کار گروهی نبودن.این نظم عجیب که شاردل و بنت از بالای تپه دیدن ماجراش چی بود؟ دوم: چرا اینقدر زیاد بودن 200 هزار نفر
در ضمن من این جمله :چرا وقتی تمام ارتش های قاره در کنار هم حضور نداشتند از این نیرو استفاده نمی کنیم؟ چندین بار خوندم ولی معنیش رو نفهمیدم. منظورت در کنار هم حضور دارند/ منظورت بوده؟
اینکه بارون حدود 8 روز یا بیشتر بی وقفه بارید هم یه کم برام عجیب بود اگه می گفتی مدتی بند میاد و دوباره شروع میشه به نظرم جالب تر بود. توی کل فصلها در مورد اینکه چنین بارونهای عجیبی توی ریورزلند میاد چیزی نگفته بودیم.
در کل عالی بود