بچه ها من بالاخره یه قسمت دیگه نوشتم، نوشتن این قسمت های پایانی خیلی خیلی برای من سخته و از بدشانسی با یکی از شلوغترین روزهای کاری این چند سال روبرو هستم،
بیشتر همکارها که تعدیل نشدن در دورکاری هستن و چند نفری هم کرونا گرفتن و قرنطینه هستن و مهرنوش مونده و حوزش!
از تاخیرهای زیاد معذرت می خوام واقعا.
زود بخونید و نظرات اصلاحی رو بگید، الان وقت ندارم که خودم یکبار بخونم ولی الان می رم ببینم می تونم یه نقشه بفرستم که ببینید چی به چی شد!