فرک (Ferak) :
نقدی بر قسمت نود و دوم نویسنده مهرنوش
قسمت قشنگی بود. اینکه ترفندهای درایت آمیز در جنگ فقط از سمت ما نیست و اونها(باسمنها) هم ترفندهای هوشمندانه ای زدند جذاب بود. اگه فقط خودمونو باهوش نشون بدیم و اونا رو وحشی و فقط برگه برنده شون کثرت باشه ، درگیر شدن یا پیروز شدن ، خیلی لذت بخش نیست. وقتی حریف هم باهوش و با درایت باشه چالش کردن باهاش جالب تره
فقط اگه بتونی اون قسمت از وجودت که دوست داره بهترین و بادرایت ترین قهرمانها اکسیموسی باشن رو به تعادل برسونی و مثلا تصمیمات اشتباه یا رودست خوردن سرجان رو هم بنویسی برای من جالب میشه.
ممنون فرک جون.
در مورد اینکه فکر می کنی من جوری می نویسم که انگار بادرایت ترین فرماندهان اکسیموسی هستند از 2 زاویه توضیح می دم.
زاویه اول: خوب طبیعتا چون در قسمت های من اکثر داستان حول محور شخصیت اکسیموس می چرخه و افرادی از اقلیم های دیگه باهاشون همراه می شن شاید تا حدودی حق با تو باشه که فکر می کنم از این به بعد این رویه بهتر بشه.
زاویه دوم:
در طول داستان من تقریبا همه تصمیمات اشتباه گرفتن و رودست خوردن از پادشاه هزار آفتاب گرفته تا پلین و دارک اسلو استار، لیو ماسارو، جافری، لرد بالین و ... فقط در مورد شخصیت سرجان استثنا قائل شدم برای اینکه می خواستم این شخصیت نماد محافظه کاری و پختگی باشه، برای همین تا اینجای داستان بیشتر مشاوره داده و به بقیه میدون داده و کمتر امر و نهی کرده
تازه در این چند قسمت پایانی دارم به این شخصیت پردازی وزن بیشتری می دم و شاید به این دلیل باشه که این احساس رو کردی.