۰۰:۵۶ ۱۳۹۹/۹/۱۶
نوشاندو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
تا اینکه امشب اون چیز برگشت و منو کشوند دوباره اینجا، هنوزم نمیتونم به داستان فک کنم ولی پیش بینیم اینه که خیلی زود دوباره اون بخش نویسنده وجودم برمیگرده، ازتون معذرت میخوام که اینجوری شد امیدوارم دیگه انقدر احساساتی نشم
جدا از اینا واقعیت ماجرا اینه که این کندی که در بطن نوشتار ما وجود داره منو دلزده کرد احساس کردم بهزاد و مهرنوش دارن کم کاری میکنن( میدونم حسه و ممکنه غلط باشه ولی منو فلج کرده بود) میدونم نمیتونم ازتون بخوام بیشتر از چیزی که صلاح میدونید برای داستان وقت بذارین، ولی میخوام ازتون که لطفا یه کاری کنین که تنور داستان یه جوری گرم بمونه چون این سرعت لاکپشتی ما واقعا دلسرد کننده است،