نوشان :
سلام بهزاد قسمت مبارزه عالی بود
چندتا نکته جانبی
اول اینکه من قسمت استراتژیکشو کلا نفهمیدم، یه توضیحی بده لطفا
دوم اینکه یه جاهایی از اصطلاحاتی مثل بیخیال شدن استفاده کردی به نظرم مناسب نیست و آدم و از حال و هوای داستان پرت میکنه بیرون چون ما عادت کردیم اینجور ژانرها با لحن رسمی تری نوشته بشه، البته مهم نیستا بتونی رسمی تر بنویسی بهتره
بالای پا کجاست؟ اینجاشو یه کم دقیق تر بنویس
تیکه آخر داستان و قسمت اول قبل از شروع درگیری رو خیلی بدون جزییات و خبرگونه نوشتی
ولی در کل اون درگیری شینتا و لابر رو انقدر خوب نوشتی که من کف کردم و فهمیدم چقدر راه دارم تا یادگیری این طور نوشتن، راه حلشم اینه که یه کم درگیری تن به تن فیلم ها رو تو یوتیوب دربیارم نگاه کنم
اول از همه استراتژی لابرو توضیح بده تا من بفهمم چی به چیه دوباره بخونم داستان رو
ببین کلیت استراتژی این بود که شینتا مجبور بشه برای دور کردن سواران همراه لابر و ایجاد خلع رهبری و ... توی سپاه لابر به این ریسک تن بده که ضایع و خفیف نشه جلوی دایسوکه. اینو شاید توی بحث منو مهرنوش پی بیگری بیشتر متوجه بشی چون اون بهش نقد داره ولی کلیتش اینه.