۱۴:۵۷ ۱۴۰۰/۳/۲
نوشاندو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
مرسی مهرنوش جون من خیلی ویت بود دنبال نجات دادن شخصیت آکوییلا از بلای خانمان سوز و برگشتنش به مسیر درست بودم ولی واقعا نمیدونستم اسپروسو چی کارش کنم و چجوری خیلی محترمانه از مسیر پادشاهی دورش کنم،
ایده تو هم جالب بود خیلی واقعا به فکرم نرسید وگرنه میتونستم بنویسمش
خیلی خیلی از همتون ممنون که کمک کردین تهش در بباد چون واقعا تو باتلاق بودم و ایده های مورد دار مثل رفاتندنبال شینتا، نمیتونستم پیدا کنم.
خودمم دوست داشتم آبدارتر بنویسم ولی احساس کردم اون توضیحات برای باورپذیری تغییر رویه آکوییلا، پذیرش شارلی تو گروه جادوگران و اعتماد کردن اسپروس به آکوییلا لازمه. جدا از اینکه من هنورم تو نوشتن قسمت های پر هيجان مشکل دارم اگه میخواستم برم تو فاز دیگه خراب می کردم