خانه
58.5K

داستان های یک دقیقه ای

  • ۱۱:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست
    @dastan90 🍒

    داستان کوتاه خواستگاری

    پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری رفت.
    پدر دختر رو به پسر کرد و گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو دختر نمیدهم.

    چندی بعد پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر رفت ، پدر دختر با ازدواج موافقت کرد و در مورد اخلاق پسر گفت : انشاءالله خدا او را هدایت میکند.

    دختر گفت: پدر، مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟



  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان