خانه
36.3K

رمان ایرانی " او یک زن "

  • ۱۶:۵۸   ۱۳۹۵/۱۰/۱۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست


    چیستا یثربی :


    دوستان عزیزم؛ همراهان جان
    این داستان درباره ی زندگی شخص من نیست!....گرچه من هم در بخشهایی از آن ؛ حضور دارم.درباره ی زندگی یکی از دوستان صمیمی تر از جانم است که قول داده بودم زندگی اش را بنویسم....هر گونه شباهت احتمالی ؛ با افرادی که حدس میزنید ؛ ممکن است تصادفی باشد....چون بسیاری از شخصیتهای داستان وجود دارند...ولی من نمیخواهم نام واقعی آنها را بگویم....و یا به افشاگری بپردازم.فقط میخواهم یک قصه ی خوب تعریف کنم !

    داستان را به ارواح نورانی کودکان سقط شده توسط مادرانشان ؛ تقدیم میکنم...کودکانی که آه و نفرینشان ؛ هرگز در این دنیا و آن دنیا؛ از زندگی مادری که او را سقط عمدی کرده است ؛ بیرون نمیرود.....

    تولد ما دست خودمان نبود....ولی جان بخشیدن به انسانی دیگر ؛ موهبتی است که خداوند به هر کس نمیدهد و اگر داد ؛ باید شگر گذار بود وگرنه سایه نفرین این قتل و سیاهی ؛ تا آخر عمر با ماست...و جایی گریبانگیرمان خواهد شد.حتی زیر خاک !


    قصه به شدت عاشقانه است؛ بنابراین به کسانی که عشقهای پاک رادوست ندارند ؛ توصیه میکنم از اول ؛ قصه را نخوانند که بعد با من دچار مشکل نشوند....گرچه خود شما آنقدر فرهیخته هستید که درباره ی خواندن یا نخواندن یک اثر ؛ تصمیم بگیرید...کسی شما را گول نمیزند!

    و قصه را تقدیم میکنم به مادرم......زنی که اجازه داد من به دنیا بیایم و در این مجال کوتاه ؛ خود ؛ دخترکی آسمانی به دنیا تقدیم کنم و بروم......چیز دیگری از ما برجای نمیماند....امیدوارم از خواندن قصه لذت ببرید.

    با احترام و عشق به دوستدارانم
    چیستا یثربی

    ویرایش شده توسط *** نازمیـــن *** در تاریخ ۱۰/۱۰/۱۳۹۵   ۱۷:۰۲
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان