خانه
335K

رمان ایرانی " رعنا "

  • ۱۲:۴۴   ۱۳۹۶/۳/۲۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان رعنا


    قسمت چهل و ششم

    بخش دوم



    اون روز , ما حسابی خونه رو تمیز کردیم و میوه و شیرینی خریدیم ... و مهیا شدیم برای اومدن نازنین ...
    ولی در تمام اون مدت یاد اون روز ها میفتادم ...
    یاد سعید و اون همه خاطرهای خوب و بدی که از اون داشتم ... من دو سال طول کشید تا داغ سعید رو توی دلم کمی خاموش کنم و تونستم دوباره روی پای خودم بایستم ... و حالا با هر بهانه ای به یادش میفتادم ...
    نه , بهانه نمی خواست ... چون اون همش با من بود ... کنارم احساسش می کردم ...
    وقتی یادم میومد که چطور به صورت معجزه آسا خودشو به من نشون داد , هنوز مو بر تنم راست می شد ...
    می گفتن آب اونو خلاف جریان آورده بوده ... چیزی که اصلا به عقل جور درنمی اومده ... و فقط می تونسته کار خدا باشه ...

    و من هر وقت فرصت می کردم می رفتم روی پشت بوم , دست هامو باز می کردم و اونو در آغوش می گرفتم و احساسش می کردم ...
    شاید این فقط یک تصور ذهنی بود ولی برای من خوشایند و قابل لمس ... که دلتنگی من رو آروم می کرد ...


    قرار بود ساعت چهار , حمید نازنین رو بیاره ...
    ما آماده بودیم .... ولی اونا سر موقع نیومدن ...
    و ما همین طور آماده منتظر موندیم ... خبری نشد ...

    از همه بیشتر باران خوشحال بود و چشم به راه ... می گفت : من بهش چی بگم ؟ زن داداش ؟ یا بگم نازنین خانم ؟
    هانیه با خنده گفت : باران جان اصلا الان چیزی بهش نگو تا من خبرت کنم ... هر چی من گفتم توام همونو بگو ...

    رعنا جون یک چیزی بگم نخندین تو رو خدا ... من رگ خواهر شوهریم دراومده ...نمی دونم چرا از الان باهاش لجم ...
    باران گفت : ولی من لج نیستم ... دوست دارم ببینمش ... حتما خوشگله ...
    گفتم : ساعت چنده ؟ ای وای دیر کردن ... نزدیک شش شده هنوز نیومدن ... یک تلفن هم نزده اقلا خبر بده ... ولی حمید اینقدر بی فکر نیست ... حتما یک چیزی شده ...


    ساعت نزدیک هفت و نیم شد و من دیگه حتم داشتم اتفاقی برای اونا افتاده ... نمی دونستم چیکار کنم ... آقا جون و شوکت خانم سعی می کردن منو آروم کنن ولی من قرار نداشتم و پریشون شده بودم ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان