خانه
38.6K

رمان ایرانی " یک اشتباه جزیی "

  • ۱۵:۲۶   ۱۳۹۶/۱۲/۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    یک اشتباه جزیی 🌹


    قسمت نهم

    بخش چهارم



    روز چهارم شد ... روی باقی مونده ی کبودی های صورتم , کرم پودر مالیدم و رفتم مهد ...

    ظهر وقتی برگشتم , احساس کردم کسی تو خونه بوده ...

    همه جا رو نگاه کردم ... رفتم تو اتاق خواب ... به هم ریخته شده بود ...
    اولین چیزی که توجه ام رو جلب کرد , این بود که ادکلن و وسایل مسعود جلوی آیینه نبود ...

    درِ کمد رو باز کردم ... لباس هاش هم نبود ...
    درِ بالا رو باز کردم ... چمدون رو هم برداشته بود ...

    سست شدم ... بی رمق روی تخت نشستم ... پس موضوع خیلی جدی تر از اونیه که فکر می کردم ...

    اشکم بی اختیار سرازیر شد ...
    مسعود بدون اینکه پیغامی برای من بذاره , اومده بود و رفته بود ...

    دیگه حالا حتم داشتم همه ی خانواده اش در مورد من چی فکر می کنن ...

    رو هوا بودم ...
    احساس بد و منزجرکننده ای وجودم رو گرفته بود ...

    به بهزاد زنگ زدم و جریان رو گفتم ...
    با لحنی عصبی گفت : لعنتی ... پسره ی احمق ... ای بابا عقده ای , چه مرگته ؟ چیزی نبوده که نکنه ... داره بهانه در میاره ؟ ... ای بابا ...
    ولی تو زیاد سخت نگیر , بردن چمدون دلیل اعتراض اونه ... بالاخره خودش می فهمه و پشیمون میشه , تو طاقت بیار ...
    گفتم : کرایه خونه , خرج زندگی , برق و آب و گاز , با این پولی که من می گیرم اصلا جور در نمیاد ... خدا رو شکر پس اندازی هم که نداریم ... اگر نداد چی ؟ اگر اصلا ما رو ترک کرده باشه , چیکار کنم ؟ 
    گفت : خودتو نباز , یک کاریش می کنیم ...
    گفتم : ببخشید تو بهش زنگ می زنی بپرسی ؟
    گفت : راستش خواهر جون , الاغه ... بدت نیاد , شوهرت الاغه ... جواب تلفن منو نمی ده , منم بهم برخورده ...

    چه معنی می ده ؟ با من که قهر نبود ؟ خون و خونریزی نشده که ... یک سوء تفاهمه , برطرف میشه ... این کارا رو نداره ...
    یعنی چی با تو اختلاف پیدا کرده با همه ی ما قهر کرده ؟

    نه خواهر جون , من بهش زنگ  نمی زنم ... دیگه بره به سلامت , این زندگی اونه که داره از هم می پاشه ... اون باید بیاد دنبال ما ...
    از من می شنوی دست پیش رو بگیر ... تا تو اینطور کوتاه میای اون فکر می کنه حق با اونه , خرشو دراز می بنده ...
    ولش کن , جونت رو که از سر راه نیاوردی با این روانی زندگی کنی ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان