خانه
38.6K

رمان ایرانی " یک اشتباه جزیی "

  • ۱۱:۱۴   ۱۳۹۶/۱۲/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    یک اشتباه جزیی 🌹


    قسمت دهم

    بخش دوم



    گوشت چرخ کرده هایی که برای ماکارونی سرخ کرده بودم , سوخته بود ...
    زیرشو خاموش کردم و رفتم پیشش که هاج و واج اون وسط ایستاده بود و نگاه می کرد ...
    پرسید : کیارش کو ؟ بچه رو چیکار کردی دیوونه ؟
    گفتم : حرف نزن ... حالم خوب نیست , یک چیزی هم به تو می گم و دق دلمو سر تو خالی می کنم ...
    با صدای بلند و عصبانی و صورتی گریون گفتم : من کاری نکردم که اون احمق فکر می کنه اینجا طویله اس سرشو می ندازه پایین میاد تو و بدون اینکه حرفی بزنه بچه رو بر می داره و می ره ... بی شعور انگار منتظر بود ...
    حتی به حرفای من گوش نکرد ... انگار من جد و آبادشو کشتم ... عوضیِ آشغال ..و حالا ببین اگر تلافی این کاراشو سرش در نیاوردم ووو
    اگر کاری نکردم به دست و پام بیفته و گریه کنه , گلناز نیستم ...
    و رفتم تو اتاق خواب لباس پوشیدم و کیفم رو برداشتم و به بهزاد که مونده بود چی بگه و همینطور به  اوضاع اون خونه نگاه می کرد , گفتم : من دارم می رم آژانس , می خوام خدمت یکی یکی اونا رو برسم ...
    بی شرفا , به من تهمت می زنین ؟ پدرتون رو در میارم ...
    گفت : باشه بریم , منم باهات میام ...
    اونقدر عصبانی بودم که هیچکس نمی تونست آرومم کنه ...
    بهزاد منو نصحیت می کرد که : اینطوری نکن , یکم آروم بشو بعدا برو حرف بزن ...

    ولی فایده ای نداشت ...
    من داغون بودم و دیگه چیزی نداشتم که از دست بدم ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان