گندم زارهای طلایی 🌾🌾
قسمت دهم
بخش پنجم
خانجان هم صدای قشنگی داشت و شعرهایی که بلد بود به شکل لالایی تو گوش من زمزمه می کرد ...
هنکمه جوونی اسرمون بال مزنه
(( دوران نوجوونی مثل پرنده رو سرمون بال می زنه ))
اینه مرغ عزیز حیفه چه زود دال مزنه
(( این مرغ عزیز رو چه زود از بین می ره ))
بدیم همون قصه وابیرده روزه عمر
(( دیدم همون قصه همیشگی ده روز عمر ))
ما میشمو هزارون سال برف به توچال مزنه
(( ما دیگه نیستیم و هزاران سال بعد از ما , برف روی توچال می زنه ))
مژده هادین محلی ها فصل شادی بیومو
(( مژده بدین محلی ها که فصل شادی میاد ))
غم دک وابو سرما بشو , نسیم و بادی بیومه
(( بیرون شد غم و سرما رفته ... نسیم و بادی اومده ))
هر جه بنی گل در , موسم سنبل بیومه
(( هر کجا رو نگاه کنی گل اومده و سنبل اومده ))
ناهید گلکار