خانه
378K

رمان ایرانی " گندم زارهای طلایی "

  • ۱۱:۱۳   ۱۳۹۶/۱۲/۲۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    گندم زارهای طلایی 🌾🌾


    قسمت یازدهم

    بخش پنجم




    وای اونم من , لباس کسی دیگه ای رو بپوشم ؟

    ولی تو رودروایسی و حیا , لباس رو برداشتم و در حالی که چندشم می شد , تنم کردم ...
    و اون لباس به تن من زار می زد ... گشاد و بدقوراه بود ...
    ولی عزیز خانم تا منو دید , گفت : به , به ... به به , چه اندازه ... چقدر بهت میاد ...
    خوب شد نرفتیم پارچه بخریم ... عقلی کردم به خدا ...
    شوکت هم با اون صدای کلفتش گفت : عزیز , به تن من بهتر نبود ؟
    خانجان گفت : خوب معلومه عزیز خانم , این لباس برای لیلا خیلی گشاده ...
    حداقل تنگش کنین ...
    گفت : نه بابا , خوبه ... تور میفته روش و معلوم نمی شه , مهم اینه که لباس قشنگه ...

    من هاج و واج نگاه می کردم ... آخ , بگم نمی خوام ... بگم مرده شور خودتون و لباس خریدنتون رو ببرن ...
    بگم گم شین از خونه ی ما بیرون ...
    ولی دندون هامو به هم فشار می دادم و بغض کردم و حرف نزدم ...
    بعد عزیز خانم لباس رو کرد تو بقچه و گذاشت کنار اتاق ما و گفت : لیلا , جون تو و این لباس ... مواظب باش کثیف نشه یا به جایی گیر نکنه ...
    شوکت خیلی لباسشو دوست داره , اوقات تلخی نکنه ...


    تازه وقتی اونا رفتن خانجان با من دعوا کرد که : چرا حرف نزدی ؟ زبونت فقط برای من درازه ؟ ...
    می خوای اینو بپوشی ؟ شکل مترسک میشی ...
    با نگاهی بی تفاوت به خانجان نگاه می کردم ... حس اینکه جواب اونو بدم رو نداشتم ...
    ولی برای من که چشم به راه یک معجزه بودم هیچ فرقی نمی کرد چی بپوشم و کجا عروسی منو بگیرن  ...
    قرار بود عروسی تو چیذر برگزار بشه ولی حرفشون رو عوض کردن و تو خونه ی خودشون گرفتن و خلاصه خون خانجان به جوش اومده بود ...
    ولی اونقدر علی رو دوست داشت که هر بار اونو می دید , گل از گلش می شگفت و می گفت : خیلی پسر خوبیه ...
    علی خودشو به حسن و حسین هم نزدیک کرده بود و گاهی وقت ها تنهایی میومد خونه ی ما و به هوای اینکه از دور یک نظر منو ببینه و بره , با دست پر میومد و کاملا پیدا بود که از عزیز خانم می ترسه ...
    وقتی همه چیز آماده بود و چند روز بیشتر به عروسی نمونده بود , من از خاله خبری نداشتم و خیلی ازش دلخور بودم ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان