۱۳:۳۹ ۱۳۹۸/۲/۲۴
روابط بین فردی
کارآفرینان بیشتر متوجه و نگران دستاوردهای مردم هستند تا احساساتشان. آنها عموما درگیری نزدیک و شخصی با افراد اجتناب میکنند و روابطی را که میتواند مانع پیشرفت کسب و کار آنها شود، متوقف میکنند. در طول دوره توسعه کسب و کارشان، زمانی که منابع کم هستند، آنها به ندرت وقت خود را به برخورد با احساسات دیگران اختصاص میدهند و ترجیح میدهند همه زمان خود را برای دستیابی به اهدافشان صرف کنند.
عدم حساسیت آنها به احساسات مردم می تواند باعث ایجاد آشفتگی و بازدهی در سازمان شود. کارآفرینان صبور نیستند و مدام خودشان و دیگران را برای انجام کارها هل میدهند. آنها برای تشکیل و عضویت در یک تیم، تحمل یا همدلی لازم ندارند، مگر اینکه تیم خودشان باشد، و به آنها اختیارات کمی برای گرفتن تصمیمات کلیدی را میدهد.
همانطور که کسب و کار رشد می کند و ساختار سازمانی پیدا میکند، کارآفرینان به سراغ بحران مدیریتی سنتی می روند. بسیاری از آنها، کنترلگرا هستند و همین امر باعث می شود که آنها به عنوان یک سازمان ساختار یافته نتوانند تقسیم قدرت و وظایف را به راحتی بپذیرند. آنها همیشه ترجیح میدهند اطلاعات و دادهها را به طور مستقیم از منبع اصلی بگیرند و زنجیره سلسله مراتبی سازمان را نادیده میگیرند.
مهارت های میان فردی آنها، که در مراحل ابتدایی کافی بود، موجب بروز مشکلاتی میشود و آنها سعی میکنند با ساختار سازمانی جدید سازگار شوند. کارآفرینان با مهارت های بین فردی خوب قادر هستند خود را با شرایط جدید وفق دهند و از این مرحله به راحتی عبور کنند اما کسانی که این مهارت را ندارند در این راه شکست میخورند.