خانه
150K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۲۳:۱۸   ۱۳۹۲/۴/۱۵
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    بابا جون مامان رو برد پیش یه دکتر عالی.....خدا عمرش بده.... یه پیرمرد ماه....خیلی هوای مامان و داشت .....
    چون دکتر مامان تو بیمارستان مهر بود سونو رفت پیش خانوم الماسیان.....یادش بخیر.......

    مامان و بابا عااااااااااااااشق دختر بودن...مامان که هلاک دختر بود....بین خودمون باشه همش میگفت خدایا نی نی ام سالم باشه ...دختر باشه

    روزی که دکتر به مامان گفت نی نی دختره مامان از خوشحالی دلش میخاست داد بزنه .....
    وای مامان..... دکتر دست کوچولو و پا کوچولوت رو نشونمون داد و من و مامانی و بابا کلی ذوق کردیم.....وقتی صدای تالاپ تولوپ قلبت رو شنیدم گفتم نه ماه خوابیدن که سهله هر کاری میکنم تا بدستت بیارم......
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان