خانه
13.4K

داستان هایی واقعی و نکاتی آموزنده

  • ۱۳:۱۱   ۱۳۹۲/۶/۶
    avatar
    کاربر جديد|116 |65 پست
    داستان جالب آقا داماد
     از همان روز اول مراجعه به آزمایشگاه ، داماد نشان می‌داد که به قولی سر و زبان‌دار است.
    در
    روز عقد پس از این که برای بار سوم از عروس وی درخواست وکالت کردم و خانم
    قندساب گفت: عروس زیرلفظی می‌خواد، داماد شوکه شد و یواشکی خطاب با
    خانم‌های تور و قندگیر گفت: بابا هماهنگی می‌کردین خب! بعد به مادرش اشاره
    کرد و مادر هم به سراغ کیفش رفت و حلقه‌ها را درآورد. خانمی یواشکی گفت:
    اون نه ! زیر لفظی می‌خواد… مادر باز هم گشت ظاهرا چیزی پیش‌بینی نشده بود.
    داماد
    که در منگنه قرار گرفته و همه نگاه‌ها به سمت او جلب شده بود، بلند شد و
    از جیب پشت شلوارش کیف پول را بیرون کشید و با صدای غیژ مخصوص بازکردن
    چسب‌های اتیکتی ، کیف را باز و این ور و آن ورش را برانداز کرد. چیزی در آن
    یافت نشد…
    داماد با حالت تاسف سرش را تکانی داد و طنازانه گفت: زیرلفظی
    باید کارت بکشیم دیگه! و به یکباره جمعیتی که به او چشم دوخته بودند از
    شدت خنده منفجر شدند و عروس هم پس از خنده آنها در حالی که خودش هم لبخند
    می‌زد گفت : بله!

    نکته آموزنده : آقا دومادها قبل از عقد تو جیبتون پول باشه ک سوتی ندین!
    همیشه شاد باشید...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان