خانه
11.5K

داستــــــــــان کوتاه دوست دارید ؟!!! بیاید

  • ۱۶:۲۵   ۱۳۹۲/۱۱/۲۶
    avatar
    کاربر فعال|456 |553 پست
     

    داستان 11 - داستان هر وقت او بخواهد ....


    http://g5line.com/wp-content/uploads/2014/02/the-best-300x185.jpg" alt="the best" height="185" width="300" />

    ساعت
    سازی بود که ساعت هم تعمیر می کرد. روزی مردی با ساعتی خراب وارد مغازه شد
    و گفت:” ساعتم خراب شد. فکر می کنید بتوانید تعمیرش کنید؟” ساعت ساز جواب
    داد:” خوب، البته سعی خودم را می کنم.” مرد گفت:” متشکرم، اما این ساعت
    برای من خیلی ارزشمند است.” و ساعتش را برداشت و رفت. بعد از او مرد دیگری
    وارد مغازه شد و گفت:” ساعتم کار نمی کند. اما اگر این چیز کوچک را اینجا
    بگذاری و آن یک را هم اینجا، مطمئنم که دوباره مثل روز اولش کار می کند.”
    ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود. ظهر
    نشده بود که باز مرد دیگری وارد مغازه شد. ساعتش را گذاشت و گفت:” یک ساعت
    دیگر بر می گردم تا ببرمش.” این را گفت و مغازه را ترک کرد. قبل از اینکه
    مغازه را تعطیل کند، چهارمین مرد وارد مغازه شد و گفت:” قربان، ساعتم کار
    نمی کند. من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم. لطفا هر وقت آماده شد
    خبرم کنید.” به نظر شما از میان چهار مردی که به مغازه آمدند، کدام یک
    ساعتش تعمیر شد؟ ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم و پیش از بازگشت
    آنها را با خود بر می گردانیم. گاهی برای خدا تعیین می کنیم که چگونه گره
    از کار ما بگشاید. برای خدا زمان تعیین می کنیم که تا چه زمانی باید دعای
    ما را برآورده کند. درست مثل مردانی که به ساعت سازی آمدند. باید مشکل را
    به خدا واگذار کنیم. او خود پس از حل آن ما را خبر می کند. خداوند همیشه
    وقت شناس است.


  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان