خانه
309K

نقد و بررسی کتاب ... من که عاشق کتابم

  • ۱۵:۰۹   ۱۳۹۲/۱۲/۱۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست

    کوری - ژوزه ساراماگو


    کوری رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوری آدم‌ها نوشته است. در این رمان هاله‌ای سفید رنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر می‌شود. ساراماگو از تلمیح در این رمان استفاده کرده و با اشاره به نوشته‌های قدیمی اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کرده است.
    ساراماگو در رمان کوری برای شخصیت‌ها اسم انتخاب نکرده است. با وجود این پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌های رمان ارتباط ذهنی برقرار کند. ویژگی دیگر این رمان در بازگشت‌های زمانی به گذشته و آینده در خیال شخصیت‌های رمان است که به زیبایی و جذابیت آن افزوده است.
    داستان از ترافیک یک چهارراه آغاز می‌شود. راننده‌ی اتومبیلی به ناگاه دچار کوری می‌گردد. به فاصله‌ی اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشم‌پزشک می‌باشند، دچار کوری می‌شوند. پزشک با معاینه‌ی چشم آنها درمی‌یابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچ چیز نمی‌بینند. جالب آن است که بر خلاف بیماری کوری که همه چیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید می‌شوند.

    پزشک می‌فهمد که این نوع کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمی‌کند. از طرف دولت، تمامی افراد نابینا جمع‌آوری و در یک آسایشگاه اسکان داده می‌شوند. پزشک نیز خود دچار این بیماری می‌شود. پلیس برای جلوگیری از شیوع بیماری، پزشک را نیز روانه‌ی آسایشگاه می‌کند. همسر پزشک نیز به دروغ اذعان به کوری می‌نماید تا بتواند در کنار شوهرش باشد. آنها به آسایشگاه ذکر شده برده می‌شوند. در آن آسایش‌گاه تمامی افراد نابینایند. نیروهای امنیتی برای افراد غذا تهیه می‌کنند، اما برای عدم سرایت کوری به آنها، تنها غذاها را تا درب آسایشگاه حمل می‌کنند. نابینایان برای تقسیم غذا با هم درگیر می‌شوند. کم کم خوی حیوانی افراد در این وضعیت فلاکت‌بار بروز می‌کند. کثافت، فحشا و ... آسایشگاه را فرا می‌گیرد. عده‌ای از کورها، تحویل غذا را به دست می‌گیرند و غذا را به افراد دیگری می‌فروشند. کورها برای زنده ماندن از تمامی چیزهای باارزش خود می‌گذرند تا به جایی می‌رسد که افراد زورگیر از کورها زن‌هایشان را طلب می‌کنند. در نهایت کورها راضی می‌شوند تا زنان خود را برای به دست آوردن خوراک به آنها بفروشند.

    همسر پزشک که نابینا نشده، شاهد تمامی این مسائل است. زن دکتر عاشقانه سعی در بهبود وضعیت هر یک از افراد می‌نماید، اما به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهد کسی از نابینا نبودن او اطلاعی به دست آورد و ......





    نقد و بررسی کتاب ... من که عاشق کتابم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان