من بچه که بودم یهو اخرشبی دلم خواست واسه خواهرزادم جشن تولد بگیرم خواستم کیک بپزم یخچالوکه نگاه کردم دیدم یه خورده ارد داریم ویه مقدار شیره انگور گفتم کیک قهوه ای رنگ درست میکنم میشه کیک شوکولاتی اردوریختم تو ماهی تابه به اصطلاح خودم سرخش کردم شیره روریختم توش وهم زدم خواهرزادم وقتی دید کفت خاله من تولدمه نمردم که حلوا میپزی الانم گاهی وقتا یادش میفته میگه خاله یادته حلوای منوپختی کلی خجالتم میده