خانه
213K

شعر و قصه های کودکانه

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست

    مامانهای خوب مهربونی که شماهم مثل من هرچی قصه و شعر بلد بودید برای این این کوچولوهای نازنین32 گفتید و الان دیگه چیزی در بساط ندارید بیاین تو این تاپیک بهم کمک کنیم 39

  • leftPublish
  • ۱۹:۳۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    آموزش جدول ضرب به صورت منظومه

    ضرب به صورت شعر آسان راحت
    دو 2تا چهار تائیه داداش مامان دائیه
    دو3 تا زد به شیشه یعنی جوابش شیشه
    دو4 تاهشته هشته ماشین بابات تو رشته
    دو 5تایند هر دو مشت با هم هستند ده انگشت
    دو 6 تا داریم امام پاسخ دوازده تمام
    دو 7 تا چهارده معصوم یاشهیدند یا مسموم
    دو 8 تا شانزده تا گل رو هر شاخه ش یه بلبل
    دو 9 تا سن زهرا هیجده ساله و دانا
    دو 10 تا بیست بیستی خدا هست و تو نیستی


    سه 2 تا زد به شیشه یعنی جوابش شیشه
    سه 3 تا نه تائیه نهار پلو ماهیه
    سه 4 تا در قلب ماست دوازده نور خداست
    سه 5 روز احسان پانزدهم رمضان
    سه 6 سن زهرا هیجده ساله و دانا
    سه 7 تا قدرتش بدان بیست و یک رمضان
    سه 8 تا بیست و چهاره هر کاری داره چاره
    سه 9 تا روزش عجب بیست وهفتم رجب
    ده 3 تا هم سی روزه ماه های سال و روزه

    چهار 1 ذکر چهار قل رمز به شت است و گل
    چهار 3 تا در قلب ماست دوازده نور خداست
    چار 4 تا شانزده حاصل دانا شدی و فاضل
    چهار 6 تا کن تو چاره جوابش بیست وچاره
    چهار 7 تا بیست وهشته بلبل در باغ و دشته
    چهار 8 تا حرف فارسی سی و دو تاست نترسی
    چهار 9 تا بیست و شیشه یادت باشه همیشه
    چهار 10 تا شد او رهبر چهل سالگی پیامبر



    پنج 1 نور و صفاست پنج تن ال عباست
    پنج 2 تایند هر دو مشت با هم هستند ده انگشت
    پنج 3 تا روز احسان پانزدهم رمضان
    پنج 8 تا شد اربعین شد چهلم ماه دین
    پنج 9 تا چهل و پنجه فرصت طلا و گنجه
    پنج 10 تا شد پنجاه روز مدرسه بعد از نوروز


    نه9 تا هشتاد و یک صبحانه شیر با یک کیک
    هشت 10 تا میشه هشتاد صد افرین ای استاد
    هفت 8 تا پنجاه و شش گردو بخور با کشمش
    هفت 7 تا چهل و نه تا اخر شدی تو اوستا
    شش 7 تا شد چهل و دو هدیه دادم یه کادو
    ده 6 تا هم که شصته انگشت دست هم شصته
    هشت 8 تا شصت و چاره این که کاری نداره
    نه 7 تا شصت وسه سن پیامبر انس وجن
    شش 10 تاهم که شصته انگشت دست هم شکسته
    شش 9 تا پنجاه و چار پیچ باز کن با اچار
    شش 8 تا شد چهل و هشت ماشین بگیر برو رشت
    شش 6 تا سی و شیشه زبان بد یه نیشه
  • ۱۹:۳۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    بدن من

    دو تا چشم و دو ابرو اینم یه دونه بینی

    لبای شاد و خندون دیگه چی چی می بینی

    یه گردی و دوتا گوش اینجا یه عالمه مو

    حالا یه دونه گردن پس دست و پای اون کو

    حوصله کن می کشم یه گردی تن حالا

    برای اون دوتا دست می گذارم و دو تاپا

    من کشیدم یه بچه که خوب و مهربونه

    اعضای یک بدن رو یکی یکی تو دیدی

    بگو خدای من شکر که ما رو آفریدی
  • ۱۹:۳۸   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    دیگچه می خواست آش بپزه

    یه آشِ ترش و خوشمزه

    عدس آورد؛ لوبیا و ماش

    نخودی پرید تو دیگ آش

    :« منم میام، منم میام

    تو دیگچه خیلی خوبه جام»

    دیگچه می خواست آش بپزه

    یه آشِ رشته خوشمزه

    کشکُ آورد با سبزی هاش

    نخودی پرید تو دیگه آش

    :« منم میام، منم میام

    تو دیگچه خیلی خوبه جام»

    دیگچه می خواست آش بپزه

    یه آش دوغ خوش‏مزه

    ماست رو آورد با کاسه‏هاش

    نخودی پرید تو دیگ آش

    :« منم میام، منم میام

    تو دیگچه خیلی خوبه جام»

    دیگچه خانم جوش آمد

    صدایی از توش آمد

    :« نخود هر آشی نخودی

    قاطیِ هر آشی شدی

    به تو می گن فضولچه!

    آش می پزم به تو چه! 
  • ۱۹:۳۸   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    سلام سلام به كفشدوزك
    با نقطه هاي كوچك
    سلام چقدر قشنگه
    آي بچه هاي كوچك
    —————–
    سلام گلهاي خندون
    با دندون و بي دندون

    سلام به هر پرنده
    كه توي باغ مي خنده
    —————
    سلام به دشت و دريا
    سلام به كوه و صحرا

    سلام به روي ماه
    بچه هاي با صفا

    ———–
    سلام سلام بچه‌ها
    چطوره حال شما

    باشید همیشه خندان
    چون گل‌های گلستان
    ————-
    سلام به روی ماهتون
    به گرمی نگاهتون

    به قلب پاک و صافتون
    به موهای سیاهتون

    —————-

    سلام سلام بچه‌ها
    گل‌های سرخ و زیبا

    سلام سلام بچه‌ها
    عزیزای مثل ماه
    —————
    سلام به هر ستاره
    به ابر پاره پاره

    به دانه ای که از خاک
    درآمده،دوباره
    ———–
    سلام چه خوب و زيباست
    غنچه روي لبهاست

    به هر كي مي رسيم ما
    كلام اول ماست
    ————-
    سلام مثل بـهاره
    گـل وشـکـوفـه داره

    بوی قشنگ دوستی
    هـمـراه خودمـیـاره

    وقتی سلام میکنی
    شاپـرکا می خندن

    بالهاشونو بـرامـون
    وامیکنن می بندن

    گوش بده باز می خونن
    پــر نــده هــای زیـبــا

    با چه چه وبا جیک جیک
    سلام میدن به گلها

    ————–
    سلام به جنگل سبز
    به آسمان آبی

    به غنچه های خندان
    به روز آفتابی

    —————–

    شـروع هر کــار خــوب
    بــا نــام و یـاد خـداســت

    همـــان خــدای زیـــبا
    که داد به ما این کــلاس

    بارون مــیاد ریـز ریـز
    تـو دشـت پــاک و تــمیز

    ســلام من به شــما
    شــکوفــه های عــزیـز

    غنـچه های قشـنگم
    بــچــه هـای زرنگـــــم

    امیدوارم خوب باشید
    همیشه محبوب باشید

    بازی کــنید بخـــندید
    در روی غــــــــم ببندید
  • ۱۹:۳۸   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
     دوچرخه

     

    خداي من! مي‌بيني؟

    دوچرخه‌ام خرابه

    تكيه داده به ديوار

    انگاري خوابِ خوابه

    چرخ دوچرخه پنچره

    خراب شده، راه نمي‌ره

     

     

    دوچرخه‌ام حال نداره

     

      پرنده بود و مي‌پريد

    اما حالا، حال نداره

    خداي من! كمك كن

    حسابي بادش كنم

    سوار بشم، دور بزنم

    بخنده،‌ شادش كنم.
  • leftPublish
  • ۱۹:۳۹   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    بخشی از داستان زیبای علیمردان خان

    داشت عباس قلی خان پسری
     پسر بی‌ادب و بی‌هنری
     
    اسم او بود علی مردان خان
     کلفت خانه ز دستش به امان
     
    پشت کالسکه مردم می‌جست
     دل کالسکه نشین را می‌خست
     
    هر سحرگه دم در بر لب جو
     بود چون کرم به گل رفته فرو
     
    بسکه بود آن پسره خیره و بد
     همه از او بدشان می‌آمد

     

    .هرچه می‌گفت لَله لج می‌کرد 
     دهنش را به لَله کج می‌کرد
     
    هر کجا لانه گنجشکی بود
     بچه گنجشک در آوردی زود
     
    هر چه می‌دادند می‌گفت کم است
     مادرش مات که این چه شکمست
     
    نه پدر راضی از او نه مادر
     نه معلم نه لَله نه نوکر
     
    ای پسر جان من این قصه بخوان
    تو مشو مثل علی مردان خان
  • ۱۹:۳۹   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    اتل متل توتوله
    بچه ی خوب چه جوره؟
    بچه ی خوب صبح زود
    از خواب ناز پا میشه
    می خنده مثل غنچه
    لبای اون وامیشه
    سلام داره به مامان
    سلامی هم به بابا
    میخوره صبحونه را
    با میل و با اشتها
    اتل متل توتوله
    بچه ی خوب می دونه
    خوردن شیر مفیده
    شیر می ریزه تو لیوان
    میگه رنگش سفیده
    شیر میخوره سیر میشه
    قوی مثل شیر میشه
  • ۱۹:۳۹   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    گربه به من میو داد

    دويدم‌ و دويدم‌ به‌ مورچه‌اي‌ رسيدم‌

    مورچه‌ رو كلّه‌ قند بود
    براش‌ كوهي‌ بلند بود
    كوه‌ سفيد و شيرين‌ مورچه‌ بپر به‌ پايين‌

    بابام‌ داره‌ قند شكنو تيز مي‌كنه‌

    كوهتو ريز ريز مي‌كنه‌

    يه‌ وقت‌ تو رو جيز مي‌كنه

    ‌ خدا نكرده‌ مفتي‌ از اون‌ بالا مي‌افتي‌

    نگي‌ به‌ من‌ نگفتي‌!

    اين‌ شعر و نه‌ شعر ديگر، كتاب‌ «گربه‌ به‌ من‌ ميو داد» را شكل‌ داده‌اند.
    شاعر در اين‌ كتاب‌، ضمن‌ آنكه‌ به‌ «ادبيا ت‌» شعرها توجه‌ داشته‌، به‌ مايه‌ گرفتن‌ از «بيان‌ عاميانه‌» و نيز «نگاه‌ كودكانه‌» دل‌ بسته‌ است‌.




    نويسنده : ناصر کشاورز
    موضوع : شعر خردسال
    گروه سنی : كودك
  • ۱۹:۴۰   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    سلام بابا...


    شب شد و باز دوباره
    پیدا شده ستاره

    ماه دوباره تابیده 
    روز چی شده ؟ خوابیده 

    تَق تَق تَق ، تَقانه
    بابا آمد به خانه

    صدای پا شنیدم
    از جای خود پریدم

    سلام بابا ، بفرما !
    خسته نباشی بابا

    بوسۀ داغ و لبخند
    عطر شکوفه و قند

    دو دست گرم و خسته 
    پاکت و کیف و بسته

    سیب و انار ، گلابی
    شب شده سبز و آبی
  • ۱۹:۴۱   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
     

    حیوونای رنگارنگ


    حیوونا خیلی هستن

    وحشی واهلی هستن


    گاو، بچه اش گوساله

    بز، بچه اش بزغاله


    گوسفند و میش و بره

    می چرند توی دره


    اسب و شتر تو صحرا

    بار می برند به هرجا


    روباه وشیر و پلنگ

    حیوونای رنگارنگ


    تو دشت وکوه و بیشه

    پیدا می شه همیشه

     
  • leftPublish
  • ۱۹:۴۱   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🎵🎵لالایی
    @lalaei

    لالایی ماه و مهتابه

    لالایی مونس خوابه

    لالایی قصه ی گل هاس

    پر از آفتاب پر از آبه

    لالایی رسم و آیینه

    لالایی شعر شیرینه

    روون و صاف و ساده

    زلال مثل آیینه

    لالایی گرمی خونه

    لالایی قوت جونه

    لالایی میگه:یک شب هم

    کسی تنها نمی مونه

    لالایی آسمون داره

    گل و رنگین کمون داره

    توی چشمون درویشش

    نگاهی مهربون داره

    لالایی های ما ماهه

    بدون ناله و آهه

    بخون لالایی و خوش باش

    که عمر غصه کوتاهه
    *********
  • ۱۹:۴۱   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    کلاغ خبرچین

    در جنگلي بزرگ و زيبا ، حيوانات مهربان و مختلفي زندگي 
    مي كردند . 
    يكي از اين حيوانات كلاغ پر سر و صدا و شلوغي بود كه يك عادت زشت هم داشت و آن عادت زشت اين بود كه هر وقت ،كوچكترين اتفاقي در جنگل مي افتاد و او متوجه مي شد، سريع پر مي كشيد به جنگل و شروع به قارقار مي كرد و همه حيوانات را خبر مي كرد . 
    هيچ كدام از حيوانات جنگل دل خوشي از كلاغ نداشتند. 
    آنها ديگر از دست او خسته شده بودند تا اين كه يك روز كلاغ خبر چين وقتي كنار رودخانه نشسته بود و داشت آب مي خورد صدايي شنيد .... فيش، فيش ....
    بعد ، نگاهي به اطرافش انداخت و ناگهان مار بزرگي را ديد كه سرش را از آب بيرون آورده است ... فيش ، فيش ...
    كلاغ از ديدن مار خيلي ترسيده بود ، از شدت وحشت ، تمام پرهاي روي سرش ريخت و پا به فرار گذاشت . 
    كلاغ خبر چين ، همينطور پر زبان حركت كرد بالاخره به لانه اش رسيد وقتي كه داخل آينه نگاهي به خودش انداخت ، تازه فهميد كه پرهاي سرش ريخته است خيلي ناراحت شد و شروع به گريه كرد .
    طوطي دانا كه همسايه كلاغ بود صداي گريه اش را شنيد ، به لانه او رفت تا دليل گريه اش را بفهمد . كلاغ با ديدن طوطي دانا سريع يك پارچه به دور سرش پيچيد ! 
    طوطي دانا با ديدن كلاغ كه روي سرش را با پارچه پوشانده شروع كرد به خنديدن . 
    كلاغ با شنيدن اين حرف سريع پارچه را از روي سرش برداشت طوطي با ديدن سر بدون پر كلاغ ، باز هم شروع به خنديدن كرد و گفت : كلاغ ؟ پرهاي سرت كجا رفته است ؟ پس اين همه گريه بخاطر كله كچلت بود ؟!
    كلاغ ماجراي ترسش را براي طوطي باز گو كرد و طوطي با هم با شنيدن حرفهاي كلاغ شروع به خنديدن كرد .
    كلاغ گفت : « يعني تو از ناراحتي من اينقدر خوشحالي » .
    طوطي جواب داد : آخر همه حيوانات جنگل مي دانند كه مار آبي هيچ خطري ندارد و هيچ كس هم از مار آبي نمي ترسد اما تو آنقدر ترسيده اي كه پرهاي سرت هم ريخته اند .
    اگر حيوانات جنگل بفهمند كه چه اتفاقي افتاده است كلي 
    مي خندند . كلاغ با شنيدن اين جمله ها به التماس افتاد ، گريه مي كرد و مي گفت : طوطي جان خواهش مي كنم اين كار را نكن اگر حيوانات جنگل بفهمد كه چه اتفاقي برايم افتاده آبرويم مي رود .
    طوطي گفت : كلاغ جان يادت هست وقتي اتفاقي براي حيوانات جنگل مي افتاد سريع پر مي كشيدي و به همه جار مي زدي و آبروي آنها را مي بردي ، حالا ببين اگر چنين بلايي بر سر خودت بيايد چه حالي پيدا مي كني .
    كلاغ كمي فكر كرد و گفت : « حالا ديگر فهميده ام كه چه قدر اشتباه مي كردم و چقدر حيوانات جنگل را آزار مي دادم خواهش مي كنم آبروي مرا پيش حيوانات جنگل نبر من هم قول مي دهم كه هرگز كارهاي گذشته را تكرار نكنم ، اصلاً تصميم مي گيريم كه هر وقت پرهايم در آمد بروم و از تمام حيوانات جنگل 
    عذر خواهي كنم » .
    طوطي دانا با ديدن حال و روز كلاغ و پشيماني از رفتار
    گذشته اش به او قول داد كه دارويي برايش درست كند تا هر چه زودتر پرهاي سرش در بيايند .
    نتيجه مي گيريم كه هر كس در حق ديگران خطايي مرتكب شود خودش هم به زودي گرفتار خواهد شد
  • ۱۹:۴۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    ☔چرخه آب

    سلام عزیز دلم

    دلبندم و خوشگلم

    گرما و نور خورشید

    وقتی به دریا تابید

     آب ها بخار می شوند

    هی بالاتر می روند

    جمع که شدند بخارها

    ابر می شوند چه زیبا

    وقتی به هم می خورند

    تولید برق می کنند

    سپس باران می بارد

    شادابی هدیه دارد

    قطره قطره و کم کم

    از کوه و صحرا با هم

    جویبار و سیلاب می شوند

    تا باز به دریان برسند 💦
  • ۱۹:۴۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    شعر کودکانه مورم و دانه می برم 🐜🐜🐜🐜

    مورم و دانه می برم


    دانه به لانه می برم

    شش پا و دو شاخک دارم


    صحرا می رم دون می آرم

    اینجا می رم اونجا می رم

    پایین میام بالا میرم

    تنهایی سخته کار من

    سنگینه خیلی بار من

    جمع می شویم با مورچه ها

    صف می کشیم تو باغچه ها

    دنبال هم مثل قطار

    با هم می ریم دنبال کار

    کار می کنیم کار می کنیم

    گندمو انبار می کنیم

    تا وقتی که از آسمان

    پایین میاد برف و باران

    تو لونه بی دون نباشیم

    زار و پریشون نباشیم
  • ۱۹:۴۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🎵🎵شعر کودکانه پدربزرگ و مادر بزرگ
    💝
    پدر بزرگ خوبم
    همیشه مهربونه
    وقتی كه پیشم باشه
    برام كتاب می خونه

    مادر بزرگ نازم
    خیلی برام عزیزه
    هرچی غذا می پزه
    خوشمزه و لذیذه

    وقتی با اونها باشم
    غصه و غم ندارم
    دنیا برام قشنگه
    هیچ چیزی کم ندارم
  • ۱۹:۴۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🌈🌈رنگها
    دنیا چه رنگارنگه رنگهای اون قشنگه
    قرمز، زرد و آبی مهمترین سه رنگه
    هفت رنگ رنگین کمون نشسته بین اونها
    بنفش رنگ بنفشه خیلی به رنگ دریا
    آبی میان رنگها یک رنگ خوب و شاده
    سبز، قشنگ و زیبا بهار رو زنده کرده
    زرد رنگ جوجه ای ناز نشسته بین برگها
    نارنجی رنگ شادی قرمز با رنگ گلها
    هر کسی خوب می دونه که رنگ فرش سفیده
    رنگ پر کلاغ ها غیر از سیاه کی دیده
    ما بچه ها می دونیم دنیا با رنگ قشنگه
    هر جا نگاه می کنیم خوشگل و رنگارنگه
  • ۱۹:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    #قصه ی کدو قلقله زن

    یکی بود یکی نبود. یه پیرزنی بود. یه روز خواست بره دیدن یه دونه دخترش . کارهاشو رو به راه کرد و در خونه اش رو بست و رفت و رفت و رفت تا رسید به کمرکش کوه، که یک دفعه یه گرگ گنده سر و کله اش پیدا شد، جلوش دراومد و گفت :

    آهای ننه پیرزن کجا می ری؟ بیا که وقت خوردنت رسیده.



    پیرزنه گفت: ای بابا من که پیرم و پوست و استخون. بگذار برم خونه دخترم چاق و چله بشم بعد می آم تو منو بخور.

    گرگه گفت : خب برو. من همین جا منتظرم.

    پیرزن رفت و رفت و رفت تا رسید به یک پلنگ. پلنگه گفت:

    آهای ننه پیرزن کجا می ری؟ هیچ جا نرو که من خودم می خورمت.



    پیرزنه گفت: من پیرم، پوست و استخونم بزار برم خونه دخترم پلو و چلو بخورم چاق و چله بشم، بعد می آم تو منو بخور.

    پلنگه گفت : خیلی خب برو اما من همین جا منتظرم.

    پیرزن رفت و رفت و رفت تا رسید به آقا شیره. آقا شیره یه خرناسی کشید و گفت:

    ننه پیرزن کجا می ری؟ بیا اینجا که می خوام بخورمت.


    پیرزنه گفت: ای آقا شیر عزیز. ای سلطان جنگل آخه من پیرزن پوست و استخون که خوردن ندارم. بزار برم خونه دخترم حسابی بخورم چاق و چله بشم بعد می آم تو منو بخور.

    آقا شیره هم که دید بد نمی گه ، گفت : باشه برو اماخ من همین جا منتظرم.



    خلاصه پیرزن رفت و رفت و رفت تا رسید به خونه دخترش. چند شب که موند دلش شور خونه زندگی شو زد و خواست که برگرده ، اما می دونست که شیر و گرگ و پلنگ سر راه منتظرش هستند. به دخترش گفت هر وقت رفتی بازار یه کدو تنبل گنده برام بخر. دخترش هم رفت و یه کدوی تنبل بزرگ براش خرید و نشستند توی کدو رو حسابی پاک کردن و پیرزن رفت توش نشست و به دخترش گفت یک قل بده تا من باهاش برم.

    کدو و پیرزن قل خوردن و رفتند و رفتند تا رسیدند به آقا شیره . آقا شیره گفت: ای کدوی قلقله زن ندیدی تو یه پیرزن؟

    پیرزنه از تو کدو گفت: والله ندیدم بالله ندیدم . به سنگ تق تق ندیدم به جوز لق لق ندیدم. قِلم بده بزار برم شیره قِلش داد.

    کدو رفت و رفت تا رسید به پلنگه. پلنگ گفت: ای کدوی قلقله زن ندیدی تو یه پیرزن؟ پیرزنه از اون تو گفت: والله ندیدم . بالله ندیدم. به سنگ تق تق ندیدم به جوز لق لق ندیدم. قِلم بده بزار برم. پلنگه قِلش داد و کدو رفت.

    کدو رفت و رفت تا رسید به آقا گرگه. گرگه گفت: ای کدوی قلقله زن ندیدی تو یه پیرزن.؟ پیرزنه از توی کدو گفت: والله ندیدم . بالله ندیدم. به سنگ تق تق ندیدم به جوز لق لق ندیدم. قِلم بده بزار برم.

    گرگه یه قِل قایم داد. کدو خورد به یه سنگ بزرگ و از وسط دو نصف شد و پیرزن اومد بیرون.

    گرگ گفت : خوب گیرت آوردم. داشتی از چنگ من فرار می کردی؟ الان می خورمت.

    پیرزنه گفت:آقا گرگه به جان شما رفته بودم این تو که قل بخورم و زودی بیام شما منو بخوری. اما حالا که رفتم این تو حسابی کثیف شدم و بوی کدو گرفتم. این دم آخری که می خوای منو بخوری آبرو داری کن و بزار من برم حموم لااقل منو تمیز بخور که فردا پشت سرم حرف در نیارن که عجب پیرزن شلخته ای بود. گرگه یه کم فکر کرد و گفت بدم نمی گه. تمیز بشه خوشمزه ترم می شه.

    خلاصه گرگه قبول کرد ولی گفت خودم باید پشت سرت بیام که مطمئن بشم فرار نمی کنی. پیرزن هم از خدا خواسته گفت : باشه بیا . من که نمی خوام در برم.

    پیرزنه رفت سر تون حمام و از اونجا یه مشت خاکستر پاشید تو چشم گرگه . داد و فریاد گرگ به آسمون رفت و یه دفعه همه اهل آبادی سر رسیدند و با چوب و چماق به جون گرگه افتادند . گرگ هم دوپا داشت دوتا دیگه هم قرض گرفت و دمش رو گذاشت رو کولش و فرار کرد و دیگه هیچ وقت اون دور و برا پیداش نشد.
  • ۱۹:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🐓✨مرغ قشنگم✨🐓

    🐔مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه
    شاید داره منو صـــدا می کنه🐔

    🐔دونه می خواد تا بخوره
    برای من تخــــــم بذاره🐔

    🐔یه مشت دونه بر می دارم
    برای مرغـــــــم می پاشم🐔

    🐔یه کاسه ی آب میارم
    جلوی مرغـــم میذارم🐔

    🐔اون می خوره آب و دونه
    بعدش میــــره توی لونه🐔

    🐔می خوابه قدقد می کنه
    برای من تخــــم می کنه🐔

    🔹شاعر:مهری طهماسبی دهکردی🔹
  • ۱۹:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    #شعر

    🎵🎵شعر کودکانه نهنگ و دریا :🐋🐳🐬🐟🐠🐚🐙🐡


     دریاچه آبی رنگه        

    توش ماهی و نهنگه🐟🐠🐙

    ماهی رو موج می شینه

    نهنگ اونو می بینه🐳

    می گه نهنگ پرزور 🐋

    یه وقت نری راه دور

    شب که بشه، جای شام

    می خورمت هام و هام

    ماهیه از روموجا

    می پره توی دریا

    شناکنون می ره

    به یک جای دور

    جا می مونه

    نهنگ چاق و مغرور
    🐋
  • ۱۹:۴۵   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    #شعر صدای #حیوانات

    کلاغه می گه قار و قار و قار

    دستاتو بشور موقع ناهار

    گنجیشکه میگه جیک و جیک و جیک

    قهر نمی کنه بچه کوچیک

    مرغه می خونه قدقداقدا

    مهربون باشید ای کوچولوها

    مرغابی میگه قاقاقاقاقا

    چقدر قشنگه بازی شما

    کفتره میگه بغ بغو بغو

    کوچولوی من دروغه لولو

    پیشیه میگه میو میو

    دنبال توپت مثل من بدو

    خروسه میگه قوقولی قوقو

    صبح شده دیگه پاشو کوچولو
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان