كافه گفت وگو ...

هلما : 

سلام.

نمیدونم منم خسته شدم از بس اومدم دیدم هیچکس نیس بعد میگن هلما کم پیداست.

هیچ سلامتی. خوبه سلام میرسونه دست بوسه . منم خوبم ممنون . الهی شکر میگذره شما خوبی ؟؟

آره باید همه شون رو بسپریم به دست های توانمند حسینی. نظرت چیه؟ 

خوب خدا رو شکر که همه خوبید. اسمش چی بود فراموش کردم؟

منم خوبم ممنون. کار و اینا. هوا خیلی گرم شده. تو چیکارا میکنی؟ خیاطی میاطی نکردی جدیدا؟

بهزاد لابی : 

هلما : 

سلام.

نمیدونم منم خسته شدم از بس اومدم دیدم هیچکس نیس بعد میگن هلما کم پیداست.

هیچ سلامتی. خوبه سلام میرسونه دست بوسه . منم خوبم ممنون . الهی شکر میگذره شما خوبی ؟؟

آره باید همه شون رو بسپریم به دست های توانمند حسینی. نظرت چیه؟ 

خوب خدا رو شکر که همه خوبید. اسمش چی بود فراموش کردم؟

منم خوبم ممنون. کار و اینا. هوا خیلی گرم شده. تو چیکارا میکنی؟ خیاطی میاطی نکردی جدیدا؟

حالا امروز دیگه رو بهشون فرصت بدیم شاید اومدن .

ممنون . مبینا خانوم .

خداروشکر . آره هوا که خیلی گرم شده . منم هیچی تازه از بستر بیماری بلند شدم امروز تازه خیاطی رو دوباره شروع کردم بعد از یک هفته .

هلما : 

حالا امروز دیگه رو بهشون فرصت بدیم شاید اومدن .

ممنون . مبینا خانوم .

خداروشکر . آره هوا که خیلی گرم شده . منم هیچی تازه از بستر بیماری بلند شدم امروز تازه خیاطی رو دوباره شروع کردم بعد از یک هفته .

باشه یه امروزم به خاطر تو از سر تقصیرشون میگذرم.

مبینا خانم گل 

بستر بیماری چرا افتاده بودی؟ چی شده بودی؟ 

خوب خدا رو شکر که سلامت شدی. الان داری چی میدوزی؟

بهزاد لابی : 

هلما : 

حالا امروز دیگه رو بهشون فرصت بدیم شاید اومدن .

ممنون . مبینا خانوم .

خداروشکر . آره هوا که خیلی گرم شده . منم هیچی تازه از بستر بیماری بلند شدم امروز تازه خیاطی رو دوباره شروع کردم بعد از یک هفته .

باشه یه امروزم به خاطر تو از سر تقصیرشون میگذرم.

مبینا خانم گل 

بستر بیماری چرا افتاده بودی؟ چی شده بودی؟ 

خوب خدا رو شکر که سلامت شدی. الان داری چی میدوزی؟

ممنون .

تشکر .عکسشو دارم حالا میفرسم .

نمیدونم چند روز که بیمارستان بودم معدم عفونی شده بود دیگه خیلی حالم بد بودش خیلی حالت تهوع و معده درد داشتم . آخرشم رفتم زیر سرم تا سه روز فقط دوغ خوردم . امروز تازه صبحانه خوردم .

الان کار مشتری هستش مانتو آورده بدوزم .

بهزاد لابی : 
ای بابا عجب داستانی. خوب خدا رو شکر که بهتری.
منم راستش روزهای هفته رو که اصلا نمیفهمم چطوری میگذره. سر کار سرم شلوغه و وقتی میرسم خونه خسته ام و دوش و شام و یه کم تلویزیون و شب بخیر
آخر هفته ها اما یه کارایی میکنم و بیرونی حرکتی چیزی.
آره حتما عکس فسقلی رو بذار آفرین چه باحال. حس و حال دوخت و دوز برای آشنا تا برای مشتری چه فرقایی داره؟ یکیش آشنات رو خوشحال میکنی، یکیش هم دستمزد میگیری. هر کدوم چطوریه؟

ممنونم.

هوا هم که گرم باشه کلافه میشه آدم . خب تنتون سالم باشه . بازم خوبه از تو خونه نشستن خیلی بهتره .

اونی که دستمزد میگیری حس و حاله خیلی بهتری داره هخخخخخ .

ولی خب خوشحال میشم وقتی برق تحسین رو تو چشایه خانوادم میبینم .

هلما : 

ممنونم.

هوا هم که گرم باشه کلافه میشه آدم . خب تنتون سالم باشه . بازم خوبه از تو خونه نشستن خیلی بهتره .

اونی که دستمزد میگیری حس و حاله خیلی بهتری داره هخخخخخ .

ولی خب خوشحال میشم وقتی برق تحسین رو تو چشایه خانوادم میبینم .

ممنونم آره. در کل راضیم.

آره آفرین راست میگی. اون یه چیز دیگه ست. مخصوصا اگه طرف راضی هم باشه و یهو بازم برات مشتری بیاره که دیگه بیشترم حال میده 

لباس مجلسی دوختن سخت تر از مانتو و شلواره آره؟ سخت ترین لباسی که تا حالا دوختی چی بوده؟

بهزاد لابی : 

هلما : 

ممنونم.

هوا هم که گرم باشه کلافه میشه آدم . خب تنتون سالم باشه . بازم خوبه از تو خونه نشستن خیلی بهتره .

اونی که دستمزد میگیری حس و حاله خیلی بهتری داره هخخخخخ .

ولی خب خوشحال میشم وقتی برق تحسین رو تو چشایه خانوادم میبینم .

ممنونم آره. در کل راضیم.

آره آفرین راست میگی. اون یه چیز دیگه ست. مخصوصا اگه طرف راضی هم باشه و یهو بازم برات مشتری بیاره که دیگه بیشترم حال میده 

لباس مجلسی دوختن سخت تر از مانتو و شلواره آره؟ سخت ترین لباسی که تا حالا دوختی چی بوده؟

خداروشکر.

بعله اون که دیگه نو علی نوره . آره سخت تره . یه مانتو واسه دختر داییم بودش که خیلی اذیت شدم چون آستر داشتش . دیونم کردشا آخرشم پایین تر از قیمتی که بهش گفتم دستمزد بهم داد خونمه خودمو میخوردم حرفیم نمیتونسم بزنم

ایشونم گله عمه هلما هستش

هلما : 

خداروشکر.

بعله اون که دیگه نو علی نوره . آره سخت تره . یه مانتو واسه دختر داییم بودش که خیلی اذیت شدم چون آستر داشتش . دیونم کردشا آخرشم پایین تر از قیمتی که بهش گفتم دستمزد بهم داد خونمه خودمو میخوردم حرفیم نمیتونسم بزنم

آره با آشنا کار کردن خیلی سخته. اکثرا بدتر میشه. ایشالله که بترشه  اگه هم شوهر کرده، دخترش بترشه 

بهزاد لابی : 

هلما : 

خداروشکر.

بعله اون که دیگه نو علی نوره . آره سخت تره . یه مانتو واسه دختر داییم بودش که خیلی اذیت شدم چون آستر داشتش . دیونم کردشا آخرشم پایین تر از قیمتی که بهش گفتم دستمزد بهم داد خونمه خودمو میخوردم حرفیم نمیتونسم بزنم

آره با آشنا کار کردن خیلی سخته. اکثرا بدتر میشه. ایشالله که بترشه  اگه هم شوهر کرده، دخترش بترشه 

نمیدونم چرا واسه آشنا هرچیم بخواهی خوبتر بدوزی بدتر میشه شوهر کرده بابا . ن دخترش گناه داره بترشه گناهه مامانش رو به پای اون نمینویسیم .

هلما : 

نمیدونم چرا واسه آشنا هرچیم بخواهی خوبتر بدوزی بدتر میشه شوهر کرده بابا . ن دخترش گناه داره بترشه گناهه مامانش رو به پای اون نمینویسیم .

هههه احتمالا تو هم گفتی ایششششششششششش من چرا وقتم رو صرف این ...بیری بکنم  زشت ترین لباس رو دوختی که تو جمع همه از خنده بمیرن 

باشه حالا دخترش نترشه تا یه فکری به حال خودش بکنیم.

بهزاد لابی : 

هلما : 

نمیدونم چرا واسه آشنا هرچیم بخواهی خوبتر بدوزی بدتر میشه شوهر کرده بابا . ن دخترش گناه داره بترشه گناهه مامانش رو به پای اون نمینویسیم .

هههه احتمالا تو هم گفتی ایششششششششششش من چرا وقتم رو صرف این ...بیری بکنم  زشت ترین لباس رو دوختی که تو جمع همه از خنده بمیرن 

باشه حالا دخترش نترشه تا یه فکری به حال خودش بکنیم.

ن بابا من چرا باید همچین کاری بکنم . ولش کن دوتا دونه مشتری هم که داریم میپرونه اونوقت.

بهزاد لابی : 
سلام به روح همه درگذشتگان و غایبان و نیامدگان!
کجایید پس بچه ها؟!

سلام آقا بهزاد عکس میبنا خانومم گذاشتم . خیلی مشتاق بودید ببینیدش .

سلام دوستان بفرمایید صبحانه لاکچری

هلما : 

ایشونم گله عمه هلما هستش

آخی مبینا خانمو ببین. چه دختر گلی هستن 

پست هامون هم زمان شد، متوجه این پست نشدم.

عمو قربونش بره