فرک (Ferak) :
آهو جون خوشحال شدم که فهمیدم اینقدر مطالعه داشتی و دوباره هم شروع کردی. اگه نظر من رو بخوای و علاقه داری کتابهایی که توسط مسلمانان شیعه در مورد عرفان نوشته شده رو بخونی، من بهت کتابهای مولانا رو پیشنهاد می کنم.
اگه به شعر علاقه داری کتاب مثنوی معنوی رو شروع کن اولش سخت به نظر میاد ولی کم کم آدم آشنا میشه. زمانی که وقت بیشتری داشتم روزی چند بیت ار مثنوی می خوندم، عالیه. کتاب با پیر بلخ نوشته محمدجعفر مصفا رو هم اگه نخوندی حتما بخون و کتابی که عاشقشم فیه ما فی مولاناست که به نثر هست. یه کتابی هم به اسم بوسه های خداوندگار که گزیده فیه ما فی هست. توی هر صفحه ش یک جمله یا پاراگراف کوتاه از فیه مافی هست که اونم عالیه
در مورد مطالعات خودم هم بگم من هرچیزی که بخونم رو دربست قبول نمی کنم و سعی می کنم بسنجم و تجربه کنم، کلا با مقوله باور کردن خیلی میونه خوبی ندارم. الان به درک بهتر ساختار روان، خودآگاه و ناخودآگاه انسان احساس نیاز می کنم. از دیدگاه های یونگ هم حسابی خوشم اومده. یونگ معتقده همه ما آدمها دارای پونزده انرژی هستیم که هفت تای اونا زنانه و هشت تاش مردانه هست ولی خانم ها هم انرژی مردانه دارن و مردها هم انرژی زنانه ولی معمولا(نه همیشه) انسانها توسط انرژیهای مربوط به جنسیت خودشون بیشتر اداره میشن و کمتر انرژی جنسیت دیگه. شاگردای یونگ که بهشون یونگین می گن هم یه سری مفاهیم اضافه کردن مثل کتاب بیداری قهرمان درون که درباره 12 مرحله قهرمانی یا سفر قهرمانی صحبت می کنه. دیگه مبحث سایه ها و عقده ها و ... کلا خیلی برام جالبن...
ممنون عزیزم . نمیدونم چرا انقدر دیر ولی تازگیا شروع کردم به خوندنِ مثنوی .
اولین باری که درباره ی مکتب یونگ خوندم میدونی یادِ چی افتادم؟ یادِ یه روایت که از یکی از امامان یا شایدم پیامبر بود که گفته بود هر چیزی که به ذهنِ انسان خطور میکنه در واقع وجود داره . یعنی تمام تخیلات انسان که شامل یه عالمه فیلم علمی تخیلی هم میشه وجود دارن و امکان نداره چیزی وارد تخیلات انسان بشه که اصلا تو هیچ کهکشانی وجود نداره .
بعدش اون کلیپی که ناسا منتشر کرده و تو اون کلیپ ابعاد سیاره های موجود در کهکشان راه شیری رو به ترتیب گفته و بعد از کهکشان دور میشه و میره و میره تا میرسه به جایی که میگه میلیاردها میلیار کهکشان وجود داره . و خب مطمئنا تو این میلیاردها میلیارد کهکشان چندین نوع موجود زنده زندگی میکنن و همین میتونه اون روایت رو تصدیق کنه رو دیدم .
وقتی که درباره ی مکتب یونگ خوندم به این فکر کردم که چندین سال قبل از یونگ بزرگانِ دین ما گفتن نه تنها یه ناخودآگاه جمعی در کره ی زمین وجود داره که باعث میشه خاطراتِ افرادی که اصلا در طول عمرمون ندیدیمشون و نمیشناسیمشون رو داشته باشیم ( حالا تو این زمینه که تصور میشه اونها خدایانِ ما بودن و این چرت و پرتها رو کاری ندارم ) بلکه یه ناخودآگاه فراکهکشانی هم وجود داره که باعث میشه خاطرات کسی در کهکشان دیگه به ذهن یه انسان تو کره ی زمین برسه و اون بتونه این خاطرات رو در قالب یه فیلم علمی تخیلی بسازه .
یا کلا وقتی تو زمینه ی عرفانِ مذهبی مطالعه میکنیم تازه آدم متوجه میشه اون سفر در زمان و رفتن به هر جایی که دلت بخواد در کثری از ثانیه و بدونِ استفاده از وسایل نقلیه که تو فیلمهای هری پاتر میدیدم واقعا امکان پذیره یعنی کسی که به مقامات بالای عرفانی رسیده باشه میتونه در زمان سفر کنه ( همونطور که بعضی از بزرگان تونستن برن و حوادث عاشورا رو با چشم ببینن ) یا میتونه طی العرض کنه یا حتی روحِ ما به صورت ناخودآگاه تو خواب میتونه به کهکشانها و سیاراتِ دیگه یا زمان گذشته و حتی آینده سفر کنه و ما چون روحمونو پرورش ندادیم و شناختی از تواناییهای روحمون نداریم پیش خودمون فکر میکنین این فقط یه خواب بوده و بعد زمانی که یه تصاویری رو تو بیداری میبینیم پیش خودمون فکر میکنیم که این تصویر رو قبلا دیده بودم اما به ذهنمون هم نمیرسه که این تصاویر در واقع آینده ی ما بودن که روحمون به اونجا سفر کرده و دیده و ...
خلاصه اینکه منِ نوعی پیش خودم فکر میکنم خارجیا خیلی بارشونه و حرفای قشنگی میزنن اما اگه مطالعاتمونو تو زمینه های عرفان و مذهبِ خودمون بیشتر کنیم متوجه میشیم که همه ی اینها خیلی کامل تر .خیلی زیباتر و خیلی قابل اعتمادتر و ورای یه نظریه ای که هر کسی بتونه با چند تا سوالِ غیر قابل جواب دادن ردشون کنه تو روایات و احادیث امامان و کتابهامون توضیح داده شدن .
