من شما را به چالش دعوت میکنم!

درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

فقط چند مورد :

1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

خب خب خب ، می رسیم به چالش این هفته

امسال چگونه بر شما گذشششت ؟ 

با تعریف و مثالی از خاطرات خوب و ویا....ما را  مشعووووف بفرماییید. 

فرک (Ferak) : 

چه قشنگه، این تیغ هاشو رنگ کردن یا خودشون رنگی رنگین؟

خودشون رنگی رنگی بودن واسه خودمم خیلی جالب بود

بهزاد لابی : 

آفرین که شرکت کردی 

البته اگه سرش تو گوشیش نبود، قضاوتی که میکرد خیلی هم پربی راه نبود 

فک نکنی یادم رفته ها، 7 روز فرصت داری که توی خونتون از یه گیاه عکس بگیری و الکی بگی اینو عاشقم برام گرفته و ما هم الکی باور میکنیم  ولی عکس تو خونه لازمه 

دیگه پررو نشو همینم از سرت زیاد بود اصلا نمیخواستم شرکت کنم منتها گفتم نکنه تو افسردگی بگیری بگی چالشی که من گذاشته بودمو هیچکس شرکت نکرد بزنی یه بلایی سرِ خودت بیاری اونوقت چی باید جواب ندای درونیتو بدیم؟ واسه همین دیگه شرکت کردم ایشششش

Dimound  : 

خب خب خب ، می رسیم به چالش این هفته

امسال چگونه بر شما گذشششت ؟ 

با تعریف و مثالی از خاطرات خوب و ویا....ما را  مشعووووف بفرماییید. 

وااااای تو یه جمله میتونم بگم امسال بدترین . سریع ترین و بی حاصل ترین سال عمرم بود .

وااااای تو یه جمله میتونم بگم امسال بدترین . سریع ترین و بی حاصل ترین سال عمرم بود .

اخخخخخی عزیزم شما دیگه چرا گلم

Dimound  : 

خب خب خب ، می رسیم به چالش این هفته

امسال چگونه بر شما گذشششت ؟ 

با تعریف و مثالی از خاطرات خوب و ویا....ما را  مشعووووف بفرماییید. 

سلام ...

چه چالش خوبیه ، به یاد خاطرات گذشته میفتیم

امسال هم با همه خوب و بدش داره تموم میشه .خاطرات بدش که از دست دادن عزیزای  که دیگه پیشمون نیستن .

یه چند ماهی رو کمتر کار میکردم ولی الان یه مدتی هست که دوباره مشعول شدم .از تنبلی خیلی بدم میاد

خاطرات خوبشم که خیلی خیلی زیادن .کلا با خواهرامو برادرم بهم خوش میگدره و همیشه با هم شادیم

کارا ی خیلی جدیدی یاد گرفتم . دوست دارم که هر روز چیزای جدید تری یاد بگیرم .

مرسی از چالشت دایموند عزیز

سلام ...

چه چالش خوبیه ، به یاد خاطرات گذشته میفتیم

امسال هم با همه خوب و بدش داره تموم میشه .خاطرات بدش که از دست دادن عزیزای  که دیگه پیشمون نیستن .

یه چند ماهی رو کمتر کار میکردم ولی الان یه مدتی هست که دوباره مشعول شدم .از تنبلی خیلی بدم میاد

خاطرات خوبشم که خیلی خیلی زیادن .کلا با خواهرامو برادرم بهم خوش میگدره و همیشه با هم شادیم

کارا ی خیلی جدیدی یاد گرفتم . دوست دارم که هر روز چیزای جدید تری یاد بگیرم .

مرسی از چالشت دایموند عزیز

مرسی عزیزم که شرکت کردی ، انشالله همیشه شاد ، موفق و سربلند باشی در تمام سالهای عمرت 

چالش بامزه ایی هستش .

خاطره که زیاد داریم ولی خب هم خوب داره هم بد .

تنها خاطره بدم وجود مشکلات اقتصادی هستش که خیلی زنذگیمونو سخت کرده . به حدی که ما رو حدود 2 سال از زندگیمون عقب انداخته .

خاطره خوبم که الی ماشاالله . خداروشکر زیاد بود از عروسی داداشم گرفته تا خرید جهیزیه . خلاصه خیلی خوش گذشته .به نظر من امسال هم شبیه پارسال اتفاقایه جالب و دوس داشتنی برام افتاد.

امسال یه دوسته خییییلی خوب پیدا کردم . امسال من عمه شدم هوراااااااا .همسری بسییییییییار عالی نصیبم شد . دوستم رف سر خونه زندگیش و...

کلا امسال ساله خوبی بودش . البته امسال نسبت به سالهایه قبل کمتر خیاطی کردم ینی کار برام نیاوردن . امیدوارم همه ساله آینده ساله خوبی باشه براشون

Dimound  : 
به به چه خوب هلما جان امیدوارم همیشه به خوبی و خوشی و سلامتی باشی ، چه اتفاقات خوب و مهمی برات افتاده اییییییییوووووللل
مرسی که شرکت کردی.

قربونت عزیزم همچنین عزیزم .

آره خداروشکر اتفاقات خوبمون بیشتر بودش .

خواهش میکنم عزیزجان

امسال واسه من اتفاقای زیادی افتاد که میشه گفت 55 درصدشون بد بودن واکثرا به خاطر تصمیمات عجولانه وبدون من اتفاق افتاد وباعث شد من خودمو خیلی سرزنش کنم

امثال فهمیدم به بعضی از آدما خیلی تو زندگیم بهادادم واونام دارن میتازونن خیلی برام سخت بود اما اونارو کمی از زندگیم دور کردم

اتفاقای خوبم داشتم اونم این بود که روی خودم کار کنم تا واکنشایی که نشون میدم معقولانه تر بشه

ویکی دیگه از اتفاقای خوب دیگم آشناشدن تو زیباکده بود شعار نیست من واقعا این خانواده مجازی رو خیلی دوست دارم وبرام خیلی با ارزشه

فرک ،نوشان،مهرنوش،بهزاد،آهو،دایموند،دیبا،ماری جون،هلما،ثمینه ،رهام دنیز،مونامونا، متالیک و.....

من از همتون خیلی چیزا یاد گرفتم مرسی که هستین

فرک (Ferak) : 
بزرگترین ویژگی امسال برای من فشار اقتصادی و شروع مطالعات جدی برای خودشناسی عمقی بود. خب یعنی بدترین و بهترین ویژگی سال ۹۷.
سالی بود که من خیلی از لحاظ ارتباطات با دوستام قدم مثبتی برداشتم و با همه روتینها و بایدهای زندگی ماشینی بیشتر با دوستام وقت گذروندم و از این بابت خوشحالم.
یکی از بهترین دوستام که همسرش بهترین دوست همسرم بود مهاجرت کرد و به جمع کلکسیون دوستان مهاجرت کرده من پیوست و اینکه توی یه رفاقت و دوستی عمق زیادی به وجود بیاد و بعد اون فضا رو از دست بدی و این اتفاق چندین بار تکرار بشه تجربه خاصیه، احساس تنهایی دلتنگی قسمت بدشه و از سمت دیگه وارد شدن به روابط جدید موهبتش بود که آدم رو با تجربه تر می کنه.
امسال سفر کم رفتم که با توجه به اینکه یکی از منابع اساسی بازیابی انرژی در من سفر هست یکی از فقدانهای امسال بود
بهترین اتفاق امسال این بود که من بارها کتابهای شاگردان یونگ (پدر علم روانشناسی نوین)مواجه شدم و به علت علاقه خونده بودم و با مضامین روانشناسی یونگی کمی آشنا بودم، از سمت دیگه مطالعاتی در عرفان داشتم که احساس کردم به هرفان بیشتر از روان شناسی علاقه دارم، در کتابهای عرفانی خیلی با مفهوم اینکه ما انسانها خیلی رفتارمون مکانیکی یا اتوماتیک هست مواجه میشدم و آموزه هایی که چطور از حالت مکانیکی و از پیش تعیین شده(عادت وار) به سمت من برتر و آگاه باید حرکت کرد. امسال دوباره با آموزشهای یونگ مواجه شدم و با کمک علم روان شناسی یا شناختن ناخوداگاه(همون مکانیک) درک بهتری نسبت به مضامین عرفانی پیدا کردم. همچنان در حال مطالعه و یادگیری هستم. یاد یک جمله از حضرت علی افتادم که هر کس خود را بشناسد ، خدایش را خواهد شناخت. این جمله رو وقتی مدرسه می رفتم شنیده بودم اما امسال شروع به درک کردنش کردم.
دیگه همین. این بود انشای من در مورد اینکه سال ۹۷ را چطور گذراندید.

منم تازگیا دارم درباره مکتب یونگ و خودشناسی و ... یکم مطالعه میکنم . قبلا خیلی مخصوصا تو زمینه ی روانشناسی مطالعه میکردم اما یه چند سالی متاسفانه این عادتم کمرنگ شد مخصوصا امسال . ولی تازگیا رفتم تو طاقچه و همین تحریکم میکنه که بیشتر مطالعه کنم مخصوصا تو اینجور زمینه های عرفانی که کم کم داره میشه دغدغه م . ولی خب راستشو بخوای بیشتر ترجیح میدم عرفان رو از کسی که مسلمونه و به ویژه شیعه س یاد بگیرم چون یه بار که پای صحبت یه عالمی نشسته بودم یه سری از قوانین روانشناسی و عرفانی که تو اکثر کتابهای خارجی هست رو توضیح داد و گفت که یه قسمتهایی از حرفهاشون خیلی خوبه اما یه قسمتهاییش با دینِ ما هماهنگ نیست . دلایلش رو هم توضیح داد همراه با اینکه حالا دینِ ما درباره ی فلان موضوعی که تو کتابهای خارجی اینجوری توضیح داده شده چی میگه و چرا و ... و از نظرِ من حرفاش قانع کننده بود برای همین از اون به بعد سعی میکنم زیاد به کتابهای خارجی اعتماد نکنم و برای خودم مرجع قرارشون ندم . شاید بعضیا بگن مهم نیست که با دینمون سازگار نیست خیلیا از این روشها جواب گرفتن و ... اما من به شخصه ترجیح میدم راهی رو برم و کسی رو مرجع خودم قرار بدم که اطمینان بیشتری بهش دارم و میدونم که منو از راهِ درست به خدا میرسونه ( مثل کتابهایی که چند صد ساله نسل به نسل بین شیعیان گشته و از نظر علمای ( واقعی ) مورد استفاده و تایید قرار گرفته ) وگرنه اگه فقط به نتیجه گرفتن تو این دنیا باشه همه میدونن که اگه کسی به اینکه یه برگ میتونه شفاش بده واقعا ایمان داشته باشه اون برگ واقعا شفاش میده .

دلداده : 

امسال واسه من اتفاقای زیادی افتاد که میشه گفت 55 درصدشون بد بودن واکثرا به خاطر تصمیمات عجولانه وبدون من اتفاق افتاد وباعث شد من خودمو خیلی سرزنش کنم

امثال فهمیدم به بعضی از آدما خیلی تو زندگیم بهادادم واونام دارن میتازونن خیلی برام سخت بود اما اونارو کمی از زندگیم دور کردم

اتفاقای خوبم داشتم اونم این بود که روی خودم کار کنم تا واکنشایی که نشون میدم معقولانه تر بشه

ویکی دیگه از اتفاقای خوب دیگم آشناشدن تو زیباکده بود شعار نیست من واقعا این خانواده مجازی رو خیلی دوست دارم وبرام خیلی با ارزشه

فرک ،نوشان،مهرنوش،بهزاد،آهو،دایموند،دیبا،ماری جون،هلما،ثمینه ،رهام دنیز،مونامونا، متالیک و.....

من از همتون خیلی چیزا یاد گرفتم مرسی که هستین

عزیزم این اتفاقیه که برای اکثرِ ما افتاده . مخصوصا تو سن و سالِ شما این اتفاق کاملا عادیه و باید بگم میشه گفت بهترین اتفاق زندگیته چون وقتی شما تو این سن یاد میگیری که بعضی از آدمها ارزش اهمیت دادن ندارن و باید برای دوستیهات حتی دوستی های خیلی صمیمیت مرز بذاری و همیشه خودت و آرامشت رو اولویت قرار بدی و اجازه ندی کسی ازت سوء استفاده کنه و باعث بشه حس بدی نسبت به خودت پیدا کنی در واقع تجربه ای بدست آوردی که باعث میشه تو سالهای بعدی زندگیت خیلی سود کنی .

آهو : 

منم تازگیا دارم درباره مکتب یونگ و خودشناسی و ... یکم مطالعه میکنم . قبلا خیلی مخصوصا تو زمینه ی روانشناسی مطالعه میکردم اما یه چند سالی متاسفانه این عادتم کمرنگ شد مخصوصا امسال . ولی تازگیا رفتم تو طاقچه و همین تحریکم میکنه که بیشتر مطالعه کنم مخصوصا تو اینجور زمینه های عرفانی که کم کم داره میشه دغدغه م . ولی خب راستشو بخوای بیشتر ترجیح میدم عرفان رو از کسی که مسلمونه و به ویژه شیعه س یاد بگیرم چون یه بار که پای صحبت یه عالمی نشسته بودم یه سری از قوانین روانشناسی و عرفانی که تو اکثر کتابهای خارجی هست رو توضیح داد و گفت که یه قسمتهایی از حرفهاشون خیلی خوبه اما یه قسمتهاییش با دینِ ما هماهنگ نیست . دلایلش رو هم توضیح داد همراه با اینکه حالا دینِ ما درباره ی فلان موضوعی که تو کتابهای خارجی اینجوری توضیح داده شده چی میگه و چرا و ... و از نظرِ من حرفاش قانع کننده بود برای همین از اون به بعد سعی میکنم زیاد به کتابهای خارجی اعتماد نکنم و برای خودم مرجع قرارشون ندم . شاید بعضیا بگن مهم نیست که با دینمون سازگار نیست خیلیا از این روشها جواب گرفتن و ... اما من به شخصه ترجیح میدم راهی رو برم و کسی رو مرجع خودم قرار بدم که اطمینان بیشتری بهش دارم و میدونم که منو از راهِ درست به خدا میرسونه ( مثل کتابهایی که چند صد ساله نسل به نسل بین شیعیان گشته و از نظر علمای ( واقعی ) مورد استفاده و تایید قرار گرفته ) وگرنه اگه فقط به نتیجه گرفتن تو این دنیا باشه همه میدونن که اگه کسی به اینکه یه برگ میتونه شفاش بده واقعا ایمان داشته باشه اون برگ واقعا شفاش میده .

آهو جون خوشحال شدم که فهمیدم اینقدر مطالعه داشتی و دوباره هم شروع کردی. اگه نظر من رو بخوای و علاقه داری کتابهایی که توسط مسلمانان شیعه در مورد عرفان نوشته شده رو بخونی، من بهت کتابهای مولانا رو پیشنهاد می کنم.

اگه به شعر علاقه داری کتاب مثنوی معنوی رو شروع کن اولش سخت به نظر میاد ولی کم کم آدم آشنا میشه. زمانی که وقت بیشتری داشتم روزی چند بیت ار مثنوی می خوندم، عالیه. کتاب با پیر بلخ نوشته محمدجعفر مصفا رو هم اگه نخوندی حتما بخون و کتابی که عاشقشم فیه ما فی مولاناست که به نثر هست. یه کتابی هم به اسم بوسه های خداوندگار که گزیده فیه ما فی هست. توی هر صفحه ش یک جمله یا پاراگراف کوتاه از فیه مافی هست که اونم عالیه

در مورد مطالعات خودم هم بگم من هرچیزی که بخونم رو دربست قبول نمی کنم و سعی می کنم بسنجم و تجربه کنم، کلا با مقوله باور کردن خیلی میونه خوبی ندارم. الان به درک بهتر ساختار روان، خودآگاه و ناخودآگاه انسان احساس نیاز می کنم. از دیدگاه های یونگ هم حسابی خوشم اومده. یونگ معتقده همه ما آدمها دارای پونزده انرژی هستیم که هفت تای اونا زنانه و هشت تاش مردانه هست ولی خانم ها هم انرژی مردانه دارن و مردها هم انرژی زنانه ولی معمولا(نه همیشه) انسانها توسط انرژیهای مربوط به جنسیت خودشون بیشتر اداره میشن و کمتر انرژی جنسیت دیگه. شاگردای یونگ که بهشون یونگین می گن هم یه سری مفاهیم اضافه کردن مثل کتاب بیداری قهرمان درون که درباره 12 مرحله قهرمانی یا سفر قهرمانی صحبت می کنه. دیگه مبحث سایه ها و عقده ها و ... کلا خیلی برام جالبن...