خانه
540K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۰:۴۵   ۱۳۹۷/۵/۱۵
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام بچه ها
    من اومدم
    ببخشید خیلی سرم شلوغ شده سر کار
    ولی امروز تمام سعیم رو می کنم که بنویسم که اگر نتونم فردا و پس فردا قطعا نمی شه
  • ۱۸:۴۹   ۱۳۹۷/۵/۱۵
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    بچه ها بلاخره یه قسمت نوشتم ولی فرصت ندارم خودم بخونم اگر مشکلی داشت لطفا زود اطلاع بدید.
  • ۱۲:۰۲   ۱۳۹۷/۵/۱۶
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    بچه ها بلاخره یه قسمت نوشتم ولی فرصت ندارم خودم بخونم اگر مشکلی داشت لطفا زود اطلاع بدید.
    زیباکده

    مهرنوش جون آفرین، صد آفرین

    من خیلی این قسمتت رو دوست داشتم انگار وقتی توی عجله می نویسی داستانت جالب تر میشه...چند بار تا حالا اینو دیدم

    به نظر من که عالی بود. فقط بخوام یه نکته کوچیک بگم که هیچ از ارزشهات کم نمی کنه اونجا که سر جان صداش رو بالا و پایین می برد توی چادر نیاز داشت داستان وار تر و توصیفی تر بنویسی الا یه جوری بیشتر انگار توضیحات نمایشنامه هست که هنرپیشه بدونه کجا بره بالا بیاد پایین ولی من به عنوان خواننده اینو حس نمی کردم میشد مدل توصیفی قشنگ تر بشه.

  • ۱۴:۳۶   ۱۳۹۷/۵/۱۶
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    بچه ها بلاخره یه قسمت نوشتم ولی فرصت ندارم خودم بخونم اگر مشکلی داشت لطفا زود اطلاع بدید.
    زیباکده

    مهرنوش جون آفرین، صد آفرین

    من خیلی این قسمتت رو دوست داشتم انگار وقتی توی عجله می نویسی داستانت جالب تر میشه...چند بار تا حالا اینو دیدم

    به نظر من که عالی بود. فقط بخوام یه نکته کوچیک بگم که هیچ از ارزشهات کم نمی کنه اونجا که سر جان صداش رو بالا و پایین می برد توی چادر نیاز داشت داستان وار تر و توصیفی تر بنویسی الا یه جوری بیشتر انگار توضیحات نمایشنامه هست که هنرپیشه بدونه کجا بره بالا بیاد پایین ولی من به عنوان خواننده اینو حس نمی کردم میشد مدل توصیفی قشنگ تر بشه.

    زیباکده

    ممنون فرک جون، راستش من ایندفعه خیلی سعی کردم که جلوی طولانی شدن داستانم رو  بگیرم، احساس کردم توضیحات و توصیفات بیشتر کمک کمی می کنه ولی کلیت داستان رو از سرعت می ندازه و از حوصله ی خواننده خارج می شه.

    الان دوباره خوندم و به این نتیجه رسیدم که اگر بخوام بهترش کنم حداقل دو پاراگراف اضافه می شه و ارزشش رو نداره.

    فقط یکی دو تا تغییر کوچیک برای روون تر شدن جملات دادم.

  • ۱۷:۰۵   ۱۳۹۷/۵/۱۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    مهرنوش منم داستانت رو خوندم خیلی قشنگ بود. ایراد خاصی به ذهنم نمیرسه.
    فقط مراقب باش که سالوادر با سِر سالوادور رو برو نشه که کارش تمومه
  • leftPublish
  • ۱۸:۱۸   ۱۳۹۷/۵/۱۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    بچه ها منم یه قسمت نوشتم. لطفا بخونید و نظرتون رو بفرستید و اگه به اصلاح نیازی داره بهم بگید.
  • ۰۷:۵۴   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    مهرنوش منم داستانت رو خوندم خیلی قشنگ بود. ایراد خاصی به ذهنم نمیرسه.
    فقط مراقب باش که سالوادر با سِر سالوادور رو برو نشه که کارش تمومه
    زیباکده

    آها، هی فکر کردم یه چیز دیگه هم میخوام به مهرنوش بگم این بود که اسم سالوادور رو کاش نمیذاشت من خیلی گیج شده بودم اولش می گفتم این سر جان چرا با دشمن اینقدر خوب حرف میزنه!!

  • ۱۰:۲۷   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    مهرنوش منم داستانت رو خوندم خیلی قشنگ بود. ایراد خاصی به ذهنم نمیرسه.
    فقط مراقب باش که سالوادر با سِر سالوادور رو برو نشه که کارش تمومه
    زیباکده

    آها، هی فکر کردم یه چیز دیگه هم میخوام به مهرنوش بگم این بود که اسم سالوادور رو کاش نمیذاشت من خیلی گیج شده بودم اولش می گفتم این سر جان چرا با دشمن اینقدر خوب حرف میزنه!!

    زیباکده

    15

  • ۱۰:۲۸   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش منم داستانتو خوندم و لذت بردم اگر فرصت اصلاح داشتی فکر بدی نیست اگر اسم سالوادورو عوض کنی
  • ۱۰:۳۵   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست

    بهزاد داستان تو هم بسیار زیبا بود
    1. این جمله به نظر نیاز به روون شدن داره: وقتی این مواد توی شعله ور بشن گازی سمی تولید میکنن که ...
    2. بخاطر کشتن چنتا خرگوش بی گناه و پایه گذاری روش تست مواد شیمیایی رو حیوانات که این روزها خیلی داره باهاش مبارزه میشه ، ازت شکایت میکنم. این طور که معلومه عقرب سرخ پایه گذار این روش غیر انسانی بوده اروینم وایساده نگاه کرده هیچی نگفته
    3. این جمله " اولین اشتباه توی این شرایط آخرین اشتباه ما خواهد بود." قبلا هم استفاده شده نمیدوم توسط خودت یا کس دیگه ای ولی چون جمله قصار خوبیه تو ذهنم مونده. اصرار ندارم عوضش کنی ( اگر بتونی بکنی بهتره)
    و من الله توفیق

    ویرایش شده توسط نوشان در تاریخ ۱۷/۵/۱۳۹۷   ۱۱:۱۸
  • leftPublish
  • ۱۰:۵۹   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بهزاد منم خوندم. قشنگ بود آفرین. چند تا اصلاحیه ریز در حد جمله بندی بود برات توی خصوصی نوشتم
  • ۱۱:۴۵   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    نوشان : 

    بهزاد داستان تو هم بسیار زیبا بود
    1. این جمله به نظر نیاز به روون شدن داره: وقتی این مواد توی شعله ور بشن گازی سمی تولید میکنن که ...
    2. بخاطر کشتن چنتا خرگوش بی گناه و پایه گذاری روش تست مواد شیمیایی رو حیوانات که این روزها خیلی داره باهاش مبارزه میشه ، ازت شکایت میکنم. این طور که معلومه عقرب سرخ پایه گذار این روش غیر انسانی بوده اروینم وایساده نگاه کرده هیچی نگفته
    3. این جمله " اولین اشتباه توی این شرایط آخرین اشتباه ما خواهد بود." قبلا هم استفاده شده نمیدوم توسط خودت یا کس دیگه ای ولی چون جمله قصار خوبیه تو ذهنم مونده. اصرار ندارم عوضش کنی ( اگر بتونی بکنی بهتره)
    و من الله توفیق

    زیباکده

    ممنون نوشان.

    جمله اول رو تغییر دادم، ببین خوب شده.

    در مورد گزینه دوم. خوب بابا ما خشنیم، چیکار کنیم. بعدشم زدیم چند ده هزار نفر آدم رو نابود کردیم هم با سم هم با جنگ هیچی به هیچی، دلت برای خرگوشا سوخته فقط؟! 4

    این جمله رو حذف کردم، چون یادم نیست خودم نوشتم یا شخص دیگه ای. اما اگه خودم قبلا از زبون آندریاس نوشته باشم و تکیه کلام خودش باشه، نمیبخشمتون 23

  • ۱۱:۴۶   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بهزاد منم خوندم. قشنگ بود آفرین. چند تا اصلاحیه ریز در حد جمله بندی بود برات توی خصوصی نوشتم
    زیباکده

    فرک خیلی ممنون از اصلاحیه ت. نکته آنچنانی نداشت که بخوام برای نوشان که خونده توضیح بدم، بیشتر متن روون شد یا اشتباهات تایپی بود. 

  • ۱۲:۲۲   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    نوشان : 

    بهزاد داستان تو هم بسیار زیبا بود
    1. این جمله به نظر نیاز به روون شدن داره: وقتی این مواد توی شعله ور بشن گازی سمی تولید میکنن که ...
    2. بخاطر کشتن چنتا خرگوش بی گناه و پایه گذاری روش تست مواد شیمیایی رو حیوانات که این روزها خیلی داره باهاش مبارزه میشه ، ازت شکایت میکنم. این طور که معلومه عقرب سرخ پایه گذار این روش غیر انسانی بوده اروینم وایساده نگاه کرده هیچی نگفته
    3. این جمله " اولین اشتباه توی این شرایط آخرین اشتباه ما خواهد بود." قبلا هم استفاده شده نمیدوم توسط خودت یا کس دیگه ای ولی چون جمله قصار خوبیه تو ذهنم مونده. اصرار ندارم عوضش کنی ( اگر بتونی بکنی بهتره)
    و من الله توفیق

    زیباکده

    ممنون نوشان.

    جمله اول رو تغییر دادم، ببین خوب شده.

    در مورد گزینه دوم. خوب بابا ما خشنیم، چیکار کنیم. بعدشم زدیم چند ده هزار نفر آدم رو نابود کردیم هم با سم هم با جنگ هیچی به هیچی، دلت برای خرگوشا سوخته فقط؟! 4

    این جمله رو حذف کردم، چون یادم نیست خودم نوشتم یا شخص دیگه ای. اما اگه خودم قبلا از زبون آندریاس نوشته باشم و تکیه کلام خودش باشه، نمیبخشمتون 23

    زیباکده

    دیگه کلا حواست باشه یهو از انجن حمایت از حیوانات نیان دزرت لندو کلهم پلمب کنن3

    واقعا اگر اون جمله تکه کلام آندریاس بشه چی؟ خودمم استرس گرفتم7

  • ۱۴:۱۴   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بهزاد قسمت هفدهم آندریاس گفته بود.
    آندریاس اما با این موضوع بهتر کنار آمده بود و گفت : ما این امکان رو نداریم. از جهات مختلف این کار میتواند آخرین اشتباه ما باشه.
    به نظرم کار خوبی کردی که پاکش کردی. اینکه با فاصله اینقدر کوتاه اینو نگه بهتره
  • ۱۴:۳۴   ۱۳۹۷/۵/۱۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    باشه پس میذارم یه کم دیگه تکیه کلامش رو میگم!
  • ۱۶:۱۹   ۱۳۹۷/۵/۲۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام بچه ها،از هیچ کس خبری نیست.
    نوشان جون و فرک جون لطفا اعلام حضور کنید.
  • ۰۹:۴۰   ۱۳۹۷/۵/۲۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    سلام مهرنوش جان هستم حاضر
    به زودی قسمت جدیدو منتشر میکنم
  • ۱۴:۰۴   ۱۳۹۷/۵/۲۱
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست

    رفقا مهرنوش،فرک،بهزاد ونوشان عزیزاول سلامو خسته نباشید دوم ببخشید که انقد دیر شد یه مشکلی برام پیش اومده بود که انقد توخوندن داستان کند پیش میرفتم خوب من دوتا نکته به ذهنم رسید که بهتون بگم وقبلش هم بادوسه نفرم مشورت کردمو اونام نظرمنو داشتن

    1_یه چیزی که توقسمتای هر کدوم گاهی وقتا به وضوح دیده میشد این بود که خاننده نمیتونست درک درستی از وضعیت داشته باشه مثلا خواننده که داره داستانو میخونه تا بیاد حالو هوارودرک کنه و بتونه به اصطلاح توی داستان نفوذ کنه میره اقلیم بعدی یعی هنوز نفمیده کی به کیه رفتن یه اقلیم دیگه براهمین خواننده واقعا گیج میشه وهمه چی روباهم قاطی میکنه یامثلا توی یه قسمتی نقطه اوج وهیجانه ولی قسمت بعد یه قسمت کاملا معمولیه براهمین فرد بی حوصله میشه یا یه سری یه جاها برعکس بود مثلا هر چهارتا قسمت هیجان زیادی به خاننده میداد که بازم در گیر میشد وتقریبا همه چیزارو قاطی پاتی میکرد چون هر کدوم یه سری سوا لا رو براش در گیر میکرد البته هیجان خوبه ولی به اندازش هیجا نزیاد باعث حرج ومرج تو داستان میشه نه اینکه چند تا قسمت پشت سرهم هیجان نداشته باشه نه هیجان باید به اندازه به خاننده تزریق بشه وذهنشو به اندازه درگیر کنه مثلا (فقط مثاله به کس خاصی اشاره نمیکنم) اسپروس تصمیم داره این کارو بکنه که امکان داره به صلح ختم شه وکار نسبتا خطرناکی که ممکنه سه تا اقلیمو به این فکر بندازه که به اون حمله کنن خوب اینم مثلا یه قسمت مهیج حالا اون سه تا اقلیم باید طوری داستانو پیش ببرن که کسل کننده نباشه وهیجان زیادی هم نداشته باشه واز هیجان این قسمت کم نکنه تعادل البته باید به اینم توجه داشت که تعادل زیادی هم خوب نیست . ه نکته ای میخوام اضافه کنم بچه ها وقتی داستان رومیخوندیم اقلیما وپادشاه یاملکشو باهم قاطی میکردیم وگاهی مجبور بودیم برگردیم چندتا قسمت قبلو بخونیم یامن که برا خودم نشونه گذاری کرده بودم  یازیرشو هایلایت میکردم  دلایل مختلفیم به ذهنم رسید ولی مطمئن نبودم که بگم ولی این بود گاهیو قتا رمزم میذاشتمو واقلیم هاتونو یااسم خودتون میخوندم ولی اینو واسه بامزه بازی نگفتم ویه چیز دیگه این بود که گاهی یه سری قسمتا طولانی میشدو واقعا مجبور میشدم چند بار تقسیمش بکنم و تو زمانای مختلف بخونم یا برعکس بعضیا خیلی کوتاه میشد  

    2_ مسئله دوم ربطی به داستانو نقدو اینا نداره یه چیزی میخواستم بهتون بگم اونم اینکه بچه ها من وحتی خودتون میدونید که چه طوری مینویسید ونقاط ضعفو قوتتون باخبرید من میتونم بیامو خوبیا ونقاط قوتتونو براتون لیست کنم که الحق هم خیلی میشه ولی من خودم این طوریم که باشنیدن ایراداتم خوشحال میشم مخصوصا اگه از طرف یه دوست باشه نه اینکه از ایراداتم خوش حال باشم نه ازین خوشحال میشم که یه نفر حواسش به من بوده والان که اینو به من میگه یعنی موفقیت من شاید تا حدودی براش مهم بوده من از نقد فرک ونوشان یا حتی یه سری دوستای دیگم خیلی خوش حال شدمو همه رونوشتم تا رفعشون کنم ...حقیقت اینه که اینا که من گفتم ایراد نیست واقعا ایراد نیست میبینید که بارعایت نکردن اینا هم بازم داستانتون برا منودوستام جالبه ایراد وقتی اتفاق می افته که دلت نخواد دیگه یه چیزیو جلو ببرید من تو دفتر هم نکته ها ونقاط قوتتونو نوشتمو اگه بخاید بهتون میگم من بر پایه حدیث امام علی(ع) رفتم جلو که دوست واقعی کسی است که اشتباهاتت را به تو بگوید ولی بازم هر چی شما بگید .

    مرسی که خوندین حرفی نکته ای چیزی داشتید حتما بهم بگید این روزا یکم حالم خرابه اگه میتونید دعام کنید

    ببخشید اگه اشکال داشت یکم با عجله نوشتم

  • ۱۴:۴۱   ۱۳۹۷/۵/۲۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    دلداده : 

    رفقا مهرنوش،فرک،بهزاد ونوشان عزیزاول سلامو خسته نباشید دوم ببخشید که انقد دیر شد یه مشکلی برام پیش اومده بود که انقد توخوندن داستان کند پیش میرفتم خوب من دوتا نکته به ذهنم رسید که بهتون بگم وقبلش هم بادوسه نفرم مشورت کردمو اونام نظرمنو داشتن

    1_یه چیزی که توقسمتای هر کدوم گاهی وقتا به وضوح دیده میشد این بود که خاننده نمیتونست درک درستی از وضعیت داشته باشه مثلا خواننده که داره داستانو میخونه تا بیاد حالو هوارودرک کنه و بتونه به اصطلاح توی داستان نفوذ کنه میره اقلیم بعدی یعی هنوز نفمیده کی به کیه رفتن یه اقلیم دیگه براهمین خواننده واقعا گیج میشه وهمه چی روباهم قاطی میکنه یامثلا توی یه قسمتی نقطه اوج وهیجانه ولی قسمت بعد یه قسمت کاملا معمولیه براهمین فرد بی حوصله میشه یا یه سری یه جاها برعکس بود مثلا هر چهارتا قسمت هیجان زیادی به خاننده میداد که بازم در گیر میشد وتقریبا همه چیزارو قاطی پاتی میکرد چون هر کدوم یه سری سوا لا رو براش در گیر میکرد البته هیجان خوبه ولی به اندازش هیجا نزیاد باعث حرج ومرج تو داستان میشه نه اینکه چند تا قسمت پشت سرهم هیجان نداشته باشه نه هیجان باید به اندازه به خاننده تزریق بشه وذهنشو به اندازه درگیر کنه مثلا (فقط مثاله به کس خاصی اشاره نمیکنم) اسپروس تصمیم داره این کارو بکنه که امکان داره به صلح ختم شه وکار نسبتا خطرناکی که ممکنه سه تا اقلیمو به این فکر بندازه که به اون حمله کنن خوب اینم مثلا یه قسمت مهیج حالا اون سه تا اقلیم باید طوری داستانو پیش ببرن که کسل کننده نباشه وهیجان زیادی هم نداشته باشه واز هیجان این قسمت کم نکنه تعادل البته باید به اینم توجه داشت که تعادل زیادی هم خوب نیست . ه نکته ای میخوام اضافه کنم بچه ها وقتی داستان رومیخوندیم اقلیما وپادشاه یاملکشو باهم قاطی میکردیم وگاهی مجبور بودیم برگردیم چندتا قسمت قبلو بخونیم یامن که برا خودم نشونه گذاری کرده بودم  یازیرشو هایلایت میکردم  دلایل مختلفیم به ذهنم رسید ولی مطمئن نبودم که بگم ولی این بود گاهیو قتا رمزم میذاشتمو واقلیم هاتونو یااسم خودتون میخوندم ولی اینو واسه بامزه بازی نگفتم ویه چیز دیگه این بود که گاهی یه سری قسمتا طولانی میشدو واقعا مجبور میشدم چند بار تقسیمش بکنم و تو زمانای مختلف بخونم یا برعکس بعضیا خیلی کوتاه میشد  

    2_ مسئله دوم ربطی به داستانو نقدو اینا نداره یه چیزی میخواستم بهتون بگم اونم اینکه بچه ها من وحتی خودتون میدونید که چه طوری مینویسید ونقاط ضعفو قوتتون باخبرید من میتونم بیامو خوبیا ونقاط قوتتونو براتون لیست کنم که الحق هم خیلی میشه ولی من خودم این طوریم که باشنیدن ایراداتم خوشحال میشم مخصوصا اگه از طرف یه دوست باشه نه اینکه از ایراداتم خوش حال باشم نه ازین خوشحال میشم که یه نفر حواسش به من بوده والان که اینو به من میگه یعنی موفقیت من شاید تا حدودی براش مهم بوده من از نقد فرک ونوشان یا حتی یه سری دوستای دیگم خیلی خوش حال شدمو همه رونوشتم تا رفعشون کنم ...حقیقت اینه که اینا که من گفتم ایراد نیست واقعا ایراد نیست میبینید که بارعایت نکردن اینا هم بازم داستانتون برا منودوستام جالبه ایراد وقتی اتفاق می افته که دلت نخواد دیگه یه چیزیو جلو ببرید من تو دفتر هم نکته ها ونقاط قوتتونو نوشتمو اگه بخاید بهتون میگم من بر پایه حدیث امام علی(ع) رفتم جلو که دوست واقعی کسی است که اشتباهاتت را به تو بگوید ولی بازم هر چی شما بگید .

    مرسی که خوندین حرفی نکته ای چیزی داشتید حتما بهم بگید این روزا یکم حالم خرابه اگه میتونید دعام کنید

    ببخشید اگه اشکال داشت یکم با عجله نوشتم

    زیباکده

    سلام دلداده جون 8

    خدا نکنه حالت خراب باشه؟! چی شده ای دختر پر شور و شوق و با انرژی!؟

    ما خیلی ممنونیم که داستان هچل هفت ما رو می خونی و با سردردش کنار میای 15

    الان اینایی که نوشتی انتقاده؟ و ترسیدی که ما ناراحت بشیم؟؟ 4 15

    نه عزیزم اصلا اینجوری نیست، من هر روز منتظر این هستم که بیای و بنویسی که ای مهرنوش این چرت و پرت ها چیه می نویسی و چرا اینقدر جملاتت اشتباهه و چرا شخصیت پردازیت اینقدر داغونه و چرا این کار رو کردی و چرا اونکار رو نکردی!

    از سه نفر بقیه هم 100% مطمئن هستم که کاملا مشتاق شنیدن اینجور انتقادات هستند و از شنیدنش خیلی هم خوشحال می شن و استقبال می کنن. به نظر من انتقاداتت رو مستقیم بگی خیلی شیرین و سازنده است و ما رو خیلی خوشحال می کنی، بازم ممنون که وقت گذاشتی و داستان ما رو خوندی 8 8 8 6 18

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان