خانه
542K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۴:۴۳   ۱۳۹۷/۵/۲۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    بچه ها اعتراف می کنم که در زمان نوشتن اصلا سالوادور آقا بهزاد یادم نبود و بعدا هم زمان ادیت تموم شده بود! برای قسمت بعدی سعی می کنم یه نام فامیل برای درست کنم که مشکل کمی حل بشه
  • ۲۱:۱۹   ۱۳۹۷/۵/۲۱
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    دلداده : 

    رفقا مهرنوش،فرک،بهزاد ونوشان عزیزاول سلامو خسته نباشید دوم ببخشید که انقد دیر شد یه مشکلی برام پیش اومده بود که انقد توخوندن داستان کند پیش میرفتم خوب من دوتا نکته به ذهنم رسید که بهتون بگم وقبلش هم بادوسه نفرم مشورت کردمو اونام نظرمنو داشتن

    1_یه چیزی که توقسمتای هر کدوم گاهی وقتا به وضوح دیده میشد این بود که خاننده نمیتونست درک درستی از وضعیت داشته باشه مثلا خواننده که داره داستانو میخونه تا بیاد حالو هوارودرک کنه و بتونه به اصطلاح توی داستان نفوذ کنه میره اقلیم بعدی یعی هنوز نفمیده کی به کیه رفتن یه اقلیم دیگه براهمین خواننده واقعا گیج میشه وهمه چی روباهم قاطی میکنه یامثلا توی یه قسمتی نقطه اوج وهیجانه ولی قسمت بعد یه قسمت کاملا معمولیه براهمین فرد بی حوصله میشه یا یه سری یه جاها برعکس بود مثلا هر چهارتا قسمت هیجان زیادی به خاننده میداد که بازم در گیر میشد وتقریبا همه چیزارو قاطی پاتی میکرد چون هر کدوم یه سری سوا لا رو براش در گیر میکرد البته هیجان خوبه ولی به اندازش هیجا نزیاد باعث حرج ومرج تو داستان میشه نه اینکه چند تا قسمت پشت سرهم هیجان نداشته باشه نه هیجان باید به اندازه به خاننده تزریق بشه وذهنشو به اندازه درگیر کنه مثلا (فقط مثاله به کس خاصی اشاره نمیکنم) اسپروس تصمیم داره این کارو بکنه که امکان داره به صلح ختم شه وکار نسبتا خطرناکی که ممکنه سه تا اقلیمو به این فکر بندازه که به اون حمله کنن خوب اینم مثلا یه قسمت مهیج حالا اون سه تا اقلیم باید طوری داستانو پیش ببرن که کسل کننده نباشه وهیجان زیادی هم نداشته باشه واز هیجان این قسمت کم نکنه تعادل البته باید به اینم توجه داشت که تعادل زیادی هم خوب نیست . ه نکته ای میخوام اضافه کنم بچه ها وقتی داستان رومیخوندیم اقلیما وپادشاه یاملکشو باهم قاطی میکردیم وگاهی مجبور بودیم برگردیم چندتا قسمت قبلو بخونیم یامن که برا خودم نشونه گذاری کرده بودم  یازیرشو هایلایت میکردم  دلایل مختلفیم به ذهنم رسید ولی مطمئن نبودم که بگم ولی این بود گاهیو قتا رمزم میذاشتمو واقلیم هاتونو یااسم خودتون میخوندم ولی اینو واسه بامزه بازی نگفتم ویه چیز دیگه این بود که گاهی یه سری قسمتا طولانی میشدو واقعا مجبور میشدم چند بار تقسیمش بکنم و تو زمانای مختلف بخونم یا برعکس بعضیا خیلی کوتاه میشد  

    2_ مسئله دوم ربطی به داستانو نقدو اینا نداره یه چیزی میخواستم بهتون بگم اونم اینکه بچه ها من وحتی خودتون میدونید که چه طوری مینویسید ونقاط ضعفو قوتتون باخبرید من میتونم بیامو خوبیا ونقاط قوتتونو براتون لیست کنم که الحق هم خیلی میشه ولی من خودم این طوریم که باشنیدن ایراداتم خوشحال میشم مخصوصا اگه از طرف یه دوست باشه نه اینکه از ایراداتم خوش حال باشم نه ازین خوشحال میشم که یه نفر حواسش به من بوده والان که اینو به من میگه یعنی موفقیت من شاید تا حدودی براش مهم بوده من از نقد فرک ونوشان یا حتی یه سری دوستای دیگم خیلی خوش حال شدمو همه رونوشتم تا رفعشون کنم ...حقیقت اینه که اینا که من گفتم ایراد نیست واقعا ایراد نیست میبینید که بارعایت نکردن اینا هم بازم داستانتون برا منودوستام جالبه ایراد وقتی اتفاق می افته که دلت نخواد دیگه یه چیزیو جلو ببرید من تو دفتر هم نکته ها ونقاط قوتتونو نوشتمو اگه بخاید بهتون میگم من بر پایه حدیث امام علی(ع) رفتم جلو که دوست واقعی کسی است که اشتباهاتت را به تو بگوید ولی بازم هر چی شما بگید .

    مرسی که خوندین حرفی نکته ای چیزی داشتید حتما بهم بگید این روزا یکم حالم خرابه اگه میتونید دعام کنید

    ببخشید اگه اشکال داشت یکم با عجله نوشتم

    زیباکده

    سلام دلداده جون 8

    خدا نکنه حالت خراب باشه؟! چی شده ای دختر پر شور و شوق و با انرژی!؟

    ما خیلی ممنونیم که داستان هچل هفت ما رو می خونی و با سردردش کنار میای 15

    الان اینایی که نوشتی انتقاده؟ و ترسیدی که ما ناراحت بشیم؟؟ 4 15

    نه عزیزم اصلا اینجوری نیست، من هر روز منتظر این هستم که بیای و بنویسی که ای مهرنوش این چرت و پرت ها چیه می نویسی و چرا اینقدر جملاتت اشتباهه و چرا شخصیت پردازیت اینقدر داغونه و چرا این کار رو کردی و چرا اونکار رو نکردی!

    از سه نفر بقیه هم 100% مطمئن هستم که کاملا مشتاق شنیدن اینجور انتقادات هستند و از شنیدنش خیلی هم خوشحال می شن و استقبال می کنن. به نظر من انتقاداتت رو مستقیم بگی خیلی شیرین و سازنده است و ما رو خیلی خوشحال می کنی، بازم ممنون که وقت گذاشتی و داستان ما رو خوندی 8 8 8 6 18

    زیباکده

    رفقا گلم مرس که انقد به من توجه دارید منم واقعا خوشحالم که دوستی مثل شما دارم.راستش اون سری فکر کردم لحنم یکم تند بود فکر کردم که ناراحت شدین میدونم همتون مهربونو باجنبه این ولی واقعا داستانتونو دوست داشتم دیروز از صفحه 67 تا تا صفحه 72 رویه بند خوندم قلمتونو دوست داشتم مرسی که هستین نظرتونو درمورد نقدام بگید  موفق باشید رفقا گل664488988

  • ۲۱:۲۱   ۱۳۹۷/۵/۲۱
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    دلداده : 

    رفقا مهرنوش،فرک،بهزاد ونوشان عزیزاول سلامو خسته نباشید دوم ببخشید که انقد دیر شد یه مشکلی برام پیش اومده بود که انقد توخوندن داستان کند پیش میرفتم خوب من دوتا نکته به ذهنم رسید که بهتون بگم وقبلش هم بادوسه نفرم مشورت کردمو اونام نظرمنو داشتن

    1_یه چیزی که توقسمتای هر کدوم گاهی وقتا به وضوح دیده میشد این بود که خاننده نمیتونست درک درستی از وضعیت داشته باشه مثلا خواننده که داره داستانو میخونه تا بیاد حالو هوارودرک کنه و بتونه به اصطلاح توی داستان نفوذ کنه میره اقلیم بعدی یعی هنوز نفمیده کی به کیه رفتن یه اقلیم دیگه براهمین خواننده واقعا گیج میشه وهمه چی روباهم قاطی میکنه یامثلا توی یه قسمتی نقطه اوج وهیجانه ولی قسمت بعد یه قسمت کاملا معمولیه براهمین فرد بی حوصله میشه یا یه سری یه جاها برعکس بود مثلا هر چهارتا قسمت هیجان زیادی به خاننده میداد که بازم در گیر میشد وتقریبا همه چیزارو قاطی پاتی میکرد چون هر کدوم یه سری سوا لا رو براش در گیر میکرد البته هیجان خوبه ولی به اندازش هیجا نزیاد باعث حرج ومرج تو داستان میشه نه اینکه چند تا قسمت پشت سرهم هیجان نداشته باشه نه هیجان باید به اندازه به خاننده تزریق بشه وذهنشو به اندازه درگیر کنه مثلا (فقط مثاله به کس خاصی اشاره نمیکنم) اسپروس تصمیم داره این کارو بکنه که امکان داره به صلح ختم شه وکار نسبتا خطرناکی که ممکنه سه تا اقلیمو به این فکر بندازه که به اون حمله کنن خوب اینم مثلا یه قسمت مهیج حالا اون سه تا اقلیم باید طوری داستانو پیش ببرن که کسل کننده نباشه وهیجان زیادی هم نداشته باشه واز هیجان این قسمت کم نکنه تعادل البته باید به اینم توجه داشت که تعادل زیادی هم خوب نیست . ه نکته ای میخوام اضافه کنم بچه ها وقتی داستان رومیخوندیم اقلیما وپادشاه یاملکشو باهم قاطی میکردیم وگاهی مجبور بودیم برگردیم چندتا قسمت قبلو بخونیم یامن که برا خودم نشونه گذاری کرده بودم  یازیرشو هایلایت میکردم  دلایل مختلفیم به ذهنم رسید ولی مطمئن نبودم که بگم ولی این بود گاهیو قتا رمزم میذاشتمو واقلیم هاتونو یااسم خودتون میخوندم ولی اینو واسه بامزه بازی نگفتم ویه چیز دیگه این بود که گاهی یه سری قسمتا طولانی میشدو واقعا مجبور میشدم چند بار تقسیمش بکنم و تو زمانای مختلف بخونم یا برعکس بعضیا خیلی کوتاه میشد  

    2_ مسئله دوم ربطی به داستانو نقدو اینا نداره یه چیزی میخواستم بهتون بگم اونم اینکه بچه ها من وحتی خودتون میدونید که چه طوری مینویسید ونقاط ضعفو قوتتون باخبرید من میتونم بیامو خوبیا ونقاط قوتتونو براتون لیست کنم که الحق هم خیلی میشه ولی من خودم این طوریم که باشنیدن ایراداتم خوشحال میشم مخصوصا اگه از طرف یه دوست باشه نه اینکه از ایراداتم خوش حال باشم نه ازین خوشحال میشم که یه نفر حواسش به من بوده والان که اینو به من میگه یعنی موفقیت من شاید تا حدودی براش مهم بوده من از نقد فرک ونوشان یا حتی یه سری دوستای دیگم خیلی خوش حال شدمو همه رونوشتم تا رفعشون کنم ...حقیقت اینه که اینا که من گفتم ایراد نیست واقعا ایراد نیست میبینید که بارعایت نکردن اینا هم بازم داستانتون برا منودوستام جالبه ایراد وقتی اتفاق می افته که دلت نخواد دیگه یه چیزیو جلو ببرید من تو دفتر هم نکته ها ونقاط قوتتونو نوشتمو اگه بخاید بهتون میگم من بر پایه حدیث امام علی(ع) رفتم جلو که دوست واقعی کسی است که اشتباهاتت را به تو بگوید ولی بازم هر چی شما بگید .

    مرسی که خوندین حرفی نکته ای چیزی داشتید حتما بهم بگید این روزا یکم حالم خرابه اگه میتونید دعام کنید

    ببخشید اگه اشکال داشت یکم با عجله نوشتم

    زیباکده

    سلام دلداده جون 8

    خدا نکنه حالت خراب باشه؟! چی شده ای دختر پر شور و شوق و با انرژی!؟

    ما خیلی ممنونیم که داستان هچل هفت ما رو می خونی و با سردردش کنار میای 15

    الان اینایی که نوشتی انتقاده؟ و ترسیدی که ما ناراحت بشیم؟؟ 4 15

    نه عزیزم اصلا اینجوری نیست، من هر روز منتظر این هستم که بیای و بنویسی که ای مهرنوش این چرت و پرت ها چیه می نویسی و چرا اینقدر جملاتت اشتباهه و چرا شخصیت پردازیت اینقدر داغونه و چرا این کار رو کردی و چرا اونکار رو نکردی!

    از سه نفر بقیه هم 100% مطمئن هستم که کاملا مشتاق شنیدن اینجور انتقادات هستند و از شنیدنش خیلی هم خوشحال می شن و استقبال می کنن. به نظر من انتقاداتت رو مستقیم بگی خیلی شیرین و سازنده است و ما رو خیلی خوشحال می کنی، بازم ممنون که وقت گذاشتی و داستان ما رو خوندی 8 8 8 6 18

    زیباکده

    راستش دعوام شده یکم بهم ریختم لطفا دعا121223

  • ۰۹:۳۵   ۱۳۹۷/۵/۲۲
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    دلداده عزیزم ممنون که داستان رو داری میخونی فکر می کنم این برای همه ما حس خوشایندی هست. به نظرم همه انتقادات به جا بود. اگه قرار بود داستان ویرایش بشه می شد همه این ایرادات رو برطرف کرد. البته همین الان بعضیاش نمیشه چون ما باید به نوبت بنویسیم و هر کسی هم مسئولیت نوشتن یه اقلیم رو به عهده گرفته. برای همین این قضیه قطع شدن داستان یه اقلیم و رفتن به اقلیم دیگه رو الان نمیشه کاریش کرد اما در ویرایش نهایی میشه جای بعضی قسمتها رو جا به جا کرد.
    منم مثل مهرنوش فکر می کنم اگه ایرادات هرکدوممون رو جداگانه و مشخص بگی می تونه برای ادامه داستان مفید باشه.
    بازم متشکرم.
    راستی با کی دعوات شده؟ سخت نگیر همیشه سرحال و شاداب باش
  • ۰۹:۵۶   ۱۳۹۷/۵/۲۲
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    دلداده عزیزم ممنون که داستان رو داری میخونی فکر می کنم این برای همه ما حس خوشایندی هست. به نظرم همه انتقادات به جا بود. اگه قرار بود داستان ویرایش بشه می شد همه این ایرادات رو برطرف کرد. البته همین الان بعضیاش نمیشه چون ما باید به نوبت بنویسیم و هر کسی هم مسئولیت نوشتن یه اقلیم رو به عهده گرفته. برای همین این قضیه قطع شدن داستان یه اقلیم و رفتن به اقلیم دیگه رو الان نمیشه کاریش کرد اما در ویرایش نهایی میشه جای بعضی قسمتها رو جا به جا کرد.
    منم مثل مهرنوش فکر می کنم اگه ایرادات هرکدوممون رو جداگانه و مشخص بگی می تونه برای ادامه داستان مفید باشه.
    بازم متشکرم.
    راستی با کی دعوات شده؟ سخت نگیر همیشه سرحال و شاداب باشی
    زیباکده

    باشه به صورت جداگونه میگم چند صفحه مونده اوناروبتونم زودتربخونم اونوخ باشما پیش میرم البته من یکم کندم چون دوستام تموم کردنو منتظرمنن

    بابابام دعوام شده یه چیز طبیعه ولی این بارم مثل  قبل میگذره...ببخشید اگه سر این موضوع ناراحت شدید 6889

  • leftPublish
  • ۱۳:۱۹   ۱۳۹۷/۵/۲۲
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    سلام دلداه.
    خیلی ممنون که وقت گذاشتی و خوندی و نظراتت رو گفتی. به نکات خیلی مهمی اشاره کردی. بازم حتما نظراتت رو با جزییات بیشتر بگو که دستکم در آینده بشه بهتر انجامش داد
  • ۱۳:۲۲   ۱۳۹۷/۵/۲۲
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    نوشااااان نوشااان هی هی!
  • ۱۹:۲۴   ۱۳۹۷/۵/۲۲
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    مرسی بهزاد از سری بعد سعی میکنم انتقاداروجداجدا بگم
  • ۰۹:۰۶   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    نوشااااان نوشااان هی هی!
    زیباکده

    من اومدم اصن فک نکنید سرم شلوغ بوده سر نزدم چون نبوده 15

    تنبلیم میاد تنبلیییییییی

    مثل کوالا شدم 72

  • ۰۹:۰۸   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    دلداده : 
    مرسی بهزاد از سری بعد سعی میکنم انتقاداروجداجدا بگم
    زیباکده

    دلداده جون مرسی دخترم بخاطر وقتی که میزاری ما از انتقادات و پیشنهاداتت استقبال میکنیم مطمئن باش 8

    ایشالا زودتر به نقطه اوجت برسی 4

  • leftPublish
  • ۰۹:۴۲   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    دلداده : 
    مرسی بهزاد از سری بعد سعی میکنم انتقاداروجداجدا بگم
    زیباکده

    دلداده جون مرسی دخترم بخاطر وقتی که میزاری ما از انتقادات و پیشنهاداتت استقبال میکنیم مطمئن باش 8

    ایشالا زودتر به نقطه اوجت برسی 4

    زیباکده

    مرسی عزیزم2741

  • ۱۱:۳۵   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    نوشان : 

    من اومدم اصن فک نکنید سرم شلوغ بوده سر نزدم چون نبوده 15

    تنبلیم میاد تنبلیییییییی

    مثل کوالا شدم 72

    زیباکده

    واقعا که 16

    بیچاره اسپروس، با اون قدرت سابق الان تو اون سرما واستاده یه لنگ پا منتظر، نوشان تنبلیش میاد 4

  • ۱۱:۴۳   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    تابستون نیس مگه؟ واسه چی بردمشون وسط جنگل؟ چوب پیدا کنن بسوزونن دیگه
  • ۱۴:۵۹   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست
    سلام سلام صدتا سلام رفقا گل بریم سراغ نقدا
  • ۱۵:۰۱   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست

    مهرنوش:

    یه نکته ای هست اینکه شخصیت برادر پایان رومعرفی نکرده بودی من فکر میکردم یکی از نجیب زاده ها باشه یایکی از جنگاورا ولی وقتی گفت من وارث تاج وتختم تازه فهمیدم که اون برادرشه اگه قبلا هم اسمش گفته شده بود ولی چون به طور جدی درموردش حرفی نزده شده بود ازیاد میره  ویه چیز دیگه گاهی وقتا از جملات خیلی بلندی استفاده میکنی که باعث گیج شدن خاننده میشه بهتره جمله ها کوتاه تر بشن مثلا اینجارو ببین خطای سیاه :

     گرچه این تسلیحات سنگین به قدرت تھاجمی این نیرو می
    افزود ولی از سرعت و قدرت تحرک آن می کاست و به ھمین دلیل پلین به صورت مجزا
    دستور داشت که واحد ھای واکنش سریع از سواره نظام سبک اسلحه را گردآوری و آموزش
    دھد به نحوی که این نیروھا به زره ھای چرمی که فقط در نقاط حساس پوشش فلزی
    داشتند مجھز و ھمینطور مجھز به شمشیر کوتاه و کمان کوتاه با قابلیت تیراندازی از روی
    اسب باشند

    ببین زیر فعلها برات خط کشیدم اینجاها میتونست جمله تموم شه ولی بااستفاده از حرووف ربط وغیره ادامه پیدا کرده تا تبدیل به یک جمله چند جمله ای شده مثلا از می کاست می تونستیم یه جمله جدید استخراج کنیم وو رو داخل جمله نیاریم  به نظرم باز بهتر بود به جای کلمه به همین دلیل میتونستی بگی در این راستا یا... چون باز به اومده وبه حرف ربطه . جمله ممکنه از یک یا دوفعل تشکیل بشه وتوی داستان جذاب ترم هست مثلا اگه متن باجمله های کوتاه بود اعصاب خاننده رو خورد میکرد تعادل خوبه مثلا اینو خودت نوشتی کاملا رووو خوبه:

    پسرم این یکی از تلاش ھای من برای بازدارندگی و تاخیر در شروع مناقشه است، مطمئن
    نیستم که تا چه زمانی کار خواھد کرد ولی مطمئن ھستم که برای حفظ امنیت در کشور
    کافی نیست، بخصوص دردراز مدت! برای ھمین لازم است که ما یکی از 3اقلیم را به عنوان
    متحد اصلی انتخاب کنیم و ارتباط مخصوصی با آنھا برقرار کنیم، چنین اتحادی اگر درست انتخاب
    و اجرا شود ضامن صلح خواھد بود

    هم جای ویرگول ها خوبه هم جمله ها نه بلندن نه کوتاه

    خسته نباشی

  • ۱۵:۰۲   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست

    بهزاد

    چند قسمت آخری که از تو خوندم متن خوبی نوشته بودی وادمو به خوندن وادار میکرد ولی یه چیزی که هست ویکم برام سواله اینه که شاهو خیلی به تصویر نکشیدی شاه هست ولی مثل شاه نیست حضورش گاهی وقتا خیلی کم رنگه وبیشتر تمرکز روکارشان شابین وگهگداری هم مارتین لوودیک من وا روین مونتانا میگذره بعد یه چیز دیگه مگه عقرب سرخ نگفته بود که اون زهرنه بوداره نه رنگ نه مزه تازه هم به تدریج آدمو میکشه پس موتانیشا از کجا فهمیده بود آب زهرآلود شده

     خسته نباشی

  • ۱۵:۰۳   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست

    نوشان

    خوب توهم چند قسمت آخرت خیلی خوب نوشته شده بود یه چیزی که خیلی درگیرم کردو باعث شد من چندینو چند بار  یه قسمتتو بخونم درمورد دلبان ها بود واقعا نمیفهمیدم چیه  فکر میکردم خواهر بلاتریکس باشه یا حیوونش ولی بعدا به این نتیجه رسیدم ظاهرا یه حیوونه ...به نظرم به اندازه توضیح نداده بودی بعد ظاهرا دلبانها حضورشون توی سیلور پاین از اهمیت ویژه ای برخورداره ولی تومتن  اهمیتشو خیلی نشون نداده

    خسته نباشی

  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست

    فرک :

    توهم خیلی خوب متنو از آب دراورده بودی وگاهی وقتا آدمو قافل گیر میکردی  راستش نمی تونم نقدی بکنم چون قسمت تو نسبت به بقیه کمتر بود من ازمهرنوش ونوشان وبهزاد سه قسمت خوندم ولی نمیدونم چرا یه قسمت از توبود حالا بازم میخونمو نظرمو کامل تر می گم

     خسته نباشی

  • ۱۵:۰۵   ۱۳۹۷/۵/۲۳
    avatar
    دلداده
    کاربر فعال|1600 |833 پست

    خوب خوب خوب الحق والنصاف(نمی دونم املاش درسته یانه)هر چی بیشتر میریم جلو جایی برانقد نمیمونه

    ولی یه چیز دیگه زمانی که که یکی از شخصیتا زخمی میشه یا میمیره که فک کنم همتون یه همچین صحنه هایی نوشته بودین از وخامت کسی که زخمی شده یل دردش یا حسی که داره خیلی نگفتین تا خاننده رو با خودش همراه کنه مثلا وقتی پایان تیر می خورد بهتر بود تا در کنا کسی که دوسش داره بمیره یا کمی از دردش یا آرزوهاش به خاطر می آورد یا صورت خندون خواهر .اینو مثال زد مثلا براتیر خوردن آداکس یا مردن شبین هم می تونست استفاده بشه

  • ۱۱:۱۱   ۱۳۹۷/۵/۲۴
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    تابستون نیس مگه؟ واسه چی بردمشون وسط جنگل؟ چوب پیدا کنن بسوزونن دیگه
    زیباکده

    چرا ولی خوب اون شمالِ شمال همیشه سرده دیگه. راستی تا موتورت روشن میشه بیا انتخاب چالش هم با توه

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان