خانه
6.86K

داستان کوتـاه ،زیبـا ، آموزنـده

  • ۱۱:۰۷   ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
    avatar
    کاربر فعال|447 |521 پست
    یکی از صبحهای سرد دی ماه سال۱۳۹۰ ، مردی در متروی تهران، ویولن می نواخت.

    او به مدت ۴۵ دقیقه، ۶ قطعه از باخ را نواخت. در این مدت، تقریبا دو هزار نفر وارد ایستگاه شدند، بیشتر آنها سر کارشان میرفتند.

    بعد از سه دقیقه

    یک مرد میانسال، متوجه نواخته شدن موسیقی شد. او سرعت حرکتش را کم کرد و چند ثانیه ایستاد، سپس عجله کرد تا دیرش نشود.

    ۴ دقیقه بعد: ویولونیست، نخستین پولش را دریافت کرد. یک زن پول را در کلاه انداخت و بدون توقف به حرکت خود ادامه داد.

    ۵ دقیقه بعد: مرد جوانی به دیوار تکیه داد و به او گوش داد، سپس به ساعتش نگاه کرد و رفت.

    ۱۰ دقیقه بعد: پسربچه سه ساله ای که در حالی که مادرش با عجله دستش را میکشید، ایستاد. ولی مادرش دستش را محکم کشید و او را همراه برد. پسربچه در حالی که دور میشد، به عقب نگاه می*کرد و ویولنیست را میدید.

    چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردند، اما همه پدرها و مادرها بچه ها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند.

    ۴۵ دقیقه بعد: نوازنده بی توقف می نواخت.

    تنها شش نفر مدت کوتاهی ایستادند و گوش کردند.

    بیست نفر پول دادند، ولی به مسیر خود بدون توقف ادامه داند.

    ویولینست، در مجموع ۱۴۵۰۰ تومان کاسب شد.

    یک ساعت بعد: مرد، نواختن موسیقی را قطع کرد.

    هیچ کس متوجه قطع موسیقی نشد.

    بله. هیچ کس این نوازنده را نمیشناخت و نمیدانست که او «سَیّد محمّد شریفی» است، یکی از بزرگترین موسیقیدان های دنیا.

    او یکی از بهترین و پیچیده ترین قطعات موسیقی را که تا حال نوشته شده، با ویولن اش که ۳۵ میلیون تومان می ارزید، نواخته بود.

    تنها دو روز قبل، سَیّد محمّد شریفی در برج میلاد کنسترتی داشت که قیمت هر بلیط ورودی اش ۱۰۰ هزار تومان بود.

    این یک داستان واقعی است.

    روزنامۀ همشهری در جریان یک آزمایش اجتماعی با موضوع ادراک، سلیقه و ترجیحات مردم، ترتیبی داده بود که سَیّد محمّد شریفی به صورت ناشناس در ایستگاه مترو بنوازد.

    سؤالاتی که بعد از خواندن این حکایت در ذهن ایجاد می شوند: در طول زندگی خود چقدر زیبایی در اطرافمان بوده که از دیدن آنها غافل شده ایم و حال به جز خاطره ای بسیار کمرنگ چیزی از آن نداریم؟

    به زیبایی هایی که مجبور به پرداخت هزینه برای آن ها نبوده ایم چقدر اهمیت داده ایم؟

    در تشخیص زیبایی های اطرافمان چقدر استقلال نظر داریم؟

    تبلیغ زیبایی ها چقدر در تشخیص واقعی زیبایی توسط خودمان تاثیر گذار بوده؟ (به عبارت دیگر آیا زیبایی را خودمان تشخیص میدهیم یا هیجان تبلیغات و قیمت آن؟؟؟!!!)

    و نتیجه ای که از این داستان گرفته میشود: اگر ما یک لحظه وقت برای ایستادن و گوش فرا دادن به یکی از بهترین موسیقیدان های دنیا که در حال نواختن یکی از بهترین موسیقی*های نوشته شده با یکی از بهترین سازهای دنیاست، نداریم، …

    پس: از چند چیز خوب دیگر در زندگی مان غفلت کرده ایم؟
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان